دلایل واهی احمد الحسن

سیداحمدالحسن (ع) 

می گوئید که دلايل ارائه شده هيچ ارزشی ندارند :

الف) صدها رؤيای صادقه به رسول خدا (ص) و ائمه (ع) و فاطمه زهرا (س) که مؤمنان ديدند و ایشان فرمودند : سيد احمد الحسن حق است و غير از ايشان باطل.

ج) مکاشفه در بيداری نزد مؤمنان و ديدن پيامبر (ص) و ائمه (ع).

 د) وصيت رسول خدا (ص) که در آن با اسم و صفت مرا ذکر کرده است.

ه) روايات اهل بيت (ع) که مرا در آن ها ذکر نمودند.

و) استخاره به قرآن کريم ، و خداوند هر کس را که از او نصيحت بخواهد ، فريب نمی دهد.

ز) دعوت به حق و راه مستقيم ، و اقرار به حاکميت خدا در مقابل دعوت همه -و از جمله علمای شيعه امروزی- به باطل ، و گمراهی و مخالفت با حاکميت خدا ، و اقرار به حاکميت مردم و اندیشه ی دموکراسی و انتخابات.

ی و معجزات.

ط) دعوت از علما برای مناظره ، و همچنين اهل کتاب با کتاب خود ؛ يعنی اهل قرآن با قرآن و اهل تورات با توراتشان و اهل انجيل با انجيلشان مناظره می کنم.

ی) دعوت به مباهله.

 ک) دعوت به قسم برائت.

ل) دعوت از بزرگان علمای شيعه برای طلب معجزه... و ... و... .

آيا همه اين موارد مشکلی را حل نمی کند و ارزشی ندارند

بنابراين شما نه به پیامبر (ص) و نه به وصی ايمان نداری و نزد شما رسالت های آسمانی ثابت نشده است. بلکه دلايل انبياء و فرستادگان و بخصوص ائمه (ع) هيچ ارزشی نزد تو ندارند ، چون دلايل من مانند ايشان است و از طريق آن ها برای اثبات دعوتشان تجاوز نمی کند و ائمه (ع) خبر دادند که صاحب حق با وصيت و دانستن محکم و متشابه شناخته می شود