Logo

دلایل حقانیت پیامبر اسلام چیه ؟!

یمانی: در مقدمه: مثالی از عیسی و یحیی تقدیم میکنم؛ آیا در عهد قدیم که بهش اعتقاد دارید یعنی کتب انبیای پیش از عیسی و یحیی، نامشون (نامی از عیسی یا یحیی) به عنوان شخصی که قراره بیاد اومده؟ روشن هست: خیر. و هیچ جایی گفته نشد اسم مسیح، عیسی هست و قبلش یحیی میاد یا هیچ کجا گفته نشد مسیح از بیت لحم به دنیا میاد و مسیح از باکره به دنیا میاد و اسم این باکره مریم هست و این فرزند که از باکره به دنیا میاد، نامش عیسی هست ... . 
.
پس سبک بشارات کتاب مقدس چگونه بود؟ مشخص هست که: رمز و اشاره؛ انجیل آیات رمزی و اشاره وار رو که در مورد عیسی و یحیی هست میاره در حالی که این آیات به صورت واضح نمیگن که عیسی همون مسیح بوده، یا یحیی که در سخن عیسی از یک پیامبر هم بزرگ تر بوده تنها به یک آیه از اشعیا در مورد خودش اشاره میکنه که همون صدای ندا کننده در بیابان هست.
.
پس این نکته رو در نظر داشته باشین.
.
و البته یهودیان هم اشکالات بسیاری به نحوه احتجاج مسیحیان و انجیل می گیرند و معتقدند که عیسی، همون مسیح نیست، و به یحیی که مسیحیان بهش معتقدند، اعتقادی ندارند.
.
چرا؟ چون تعصبات مذهبی دارند.

اما بپردازیم به بحث اصلی:
.
آیا در کتاب مقدس، معیاری برای شناخت یک نبی وجود داره؟ آیا حجت های خدا دارای فصل مشترکی بودند؟ جواب این پرسش ها مثبت هست، اما دارای چه معیاری؟
.
دو نمونه رو ذکر می کنیم؛ ۱: یحیی ۲: عیسی
.
هر دوی این انبیا،  بر طبق کتاب مقدس سه ویژگی داشتند که غیر از انبیای الهی کسی دارای اون نیست: ۱) نص: یعنی در رابطه با اونها بشارت داده شده بود ۲) علم و حکمت: به روح القدس مجهز بودند و کلامشون از حکمت الهی نشأت گرفته بود ۳) دعوت کننده و اقرار کننده به حاکمیت خدا بودند.
.
این سه گزینه رو در انبیای الهی نیز می بینیم، به عنوان مثال در یوشع یا داوود، که اولا بهشون نص یا تاکید الهی شده بود، دوما دارای حکمت الهی بودند و ثانیا خواهان حاکمیت خدا بودند.
.
اما در کنار این قانون شناخت، چند راه دیگه هم وجود داره که میشه به اون ها هم اشاره کرد:
.
مثلا این چند راه: ۱) رؤیا (در خواب یا در بیداری) که کانالی بین خدا و مردم هست و خدا حقایق رو از طریق اون منتقل میکنه  ۲) معجزه ۳) پیشگویی ؛ بر طبق تثنیه باب هجدهم: اینکه اگر کلام یک نبی به وقوع پیوست پس اون از جانب خدا کلامی رو گفته و اگر کلامش به وقوع نپیوست پس از جانب خدا نگفته و او از جانب خدا نیست و اون کذبه و دروغین هست.

اما در مورد پیامبر خدا، حضرت محمد ص، چگونه از طریق معیار های کتاب مقدس میشه پی برد که او صادق هست و جزو انبیای کذبه نیست؟!
.
۱) وجود نص و بشارت به او:
.
الف) در حبقوق باب سوم، آیه سوم، سخن از اومدن قدوس از فاران شده، فعل در اینجا יבוא هست، که به آینده اشاره داره، اما متاسفانه مسیحیان در ترجمه ها تحریف کردند و فعل آینده رو به گذشته تبدیل کردند؛ این نبوت حبقوق نبی در مورد آینده هست و بعد از حبقوق نبی هیچ اتفاقی از فاران مورد نظر مسیحیان به وقوع نپیوست اما در فاران دیگه که مکه و اطراف اون هست، محمد با معیار های کامل الهی دعوتی جدید رو شروع کرد.
.
ب) در اولین کتاب عهد قدیم، یعنی پیدایش، باب ۲۱، در مورد اسماعیل بشارت داده شده که امتی عظیم ازش پدید میان، و خدا زیادی تعداد نفرات رو عظمت به حساب نمیاره و امت بت پرست رو که به بت ها علاقه دارند رو عظیم نمیدونه، بلکه این امت به طور خاص همون امت یکتاپرست یعنی محمد و آل محمد هستند که از نسلی یکتاپرست متولد شدند.
.
ج) بر طبق مکاشفه یوحنای رسول، باب چهارم و باب پنجم، تخت نشین و بیست و چهار پیر -یا در نسخه های عربی مسیحی، شیخ- به دور تخت نشین وجود دارند که مسیحیان در تفسیرش عاجز و در تفسیرش اختلاف دارند، اما اون تخت نشین اصلی در رویای یوحنا، کسی نیست جز محمد ص، و بیست و چهار شیخ یا پیر که در رویا حول او هستند، همون خلفای بیست و چهارگانه محمد ص هستند که در وصیتش بیان شدند.
.
۲) حکمت الهی: حضرت محمد ص با قرآن اومد، و حکمت الهی و اصول انسانی که در قرآن وجود داره، نشون میده که او نبی خدا بوده؛ از جمله ی اونها: دعوت به پرستشِ تنها خداوند، دعوت به اخلاق خوب، خوبی کردن به پدر و مادر و فقرا، انفاق مال و کمک به اونکه نیازمند به مساعدت هست، باز داشتن از کشتار، زنا و تجاوز بر مال یتیم و دستور به وفای عهد و کامل کردن پیمانه، او با قرآنی اومد که به او و افرادی که از او دنباله‌روی می‌کنند، دستور داده شد تا نسبت به کسانی که با اونها دشمنی می کنند، عدل و انصاف پیشه کنند؛ حتی در سخن. و و و و ...


۳) دعوت به حاکمیت الهی: این نقلی هست که از کتاب (سیزدهمین حواری) نوشته ی احمد الحسن که تقدیم میکنم:
.
( محمد صلی الله علیه و آله و سلم خواستار حاکمیت خداوند بود و حتی آن هنگام که فرصت برایش فراهم شد، حاکمیت خدا را پیاده نمود و به روشنی بیان کرد که حق در حاکمیت خداوند است و هر فرقه ی مسلمانی که از حاکمیت خداوند بیرون برود، فرقه ی گمراه است. حدیث فرقه ی ناجیه(گروه نجات یافته)، شناخته شده تر از خورشید میان روز است؛ و در کتاب های اهل سنت، مشهور است: «این امت، به هفتاد و سه گروه تقسیم می شوند که همگی آنان در آتش اند؛ مگر یک گروه». عرض شد: ای رسول خدا! آن گروه، کدام است؟ فرمود: «آنکه امروز من و یارانم بر آن هستیم».
.
بنابراین فرقه ی ناجیه، عبارت است از رهبری که از سوی خداوند منصوب شده است- همانطور که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنین بود- و کسانی که به رهبری الهی، ایمان دارند- همانطور که اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنین بودند-.)(سیزدهمین حواری، صفحات ۶۸و ۶۹)
.
بنابراین تمام معیار های الهی در مورد پیامبر اسلام صدق پیدا میکنه.

اما در رابطه با راه هایی که در کنار ۳ رُکن اصلی قرار داره و تاییدی بر حقانیت پیامبر اسلام، حضرت محمد هست:
.
*رؤیاها
.
احمد الحسن فرمود: (هر فردی که گواهی خداوند به محمد (ص) را می‌طلبد، خداوند دیروز و امروز و فردا خودش را به عنوان شاهد برای محمد و آل محمد (ع) قرار می‌دهد. فقط بر انسان لازم است که در درخواست شناخت حق، اخلاص داشته باشد؛ خداوند به زودی با او، با رؤیا و به وسیله راه‌های ملکوتی روحی سخن می‌گوید و حق را و این‌که خداوند با محمد و آل محمد(ع)  است، برایش روشن می‌سازد.
.
در زمان رسول‌الله (ص) بسیاری از مردم، گواهی خداوند را بر ایشان با رؤیا درخواست نمودند؛ و خداوند برای آنان گواهی داد و در‌نتیجه‌ی رؤیاهای محکمی که دیدند، ایمان آوردند؛ رؤیاهایی که خداوند در آن برای آنان، حق محمد و آل محمد(ع) را روشن می‌کند. این برخی از رؤیاهایی است که خداوند در آن به محمد رسول خدا (ص)  گواهی داده است. ...) (کتاب عقائد الاسلام و از تو درباره روح میپرسند، اول: نص خلافت محمد(ص)).
.
بنابراین رؤیاها دلیل دیگری هستند که حقانیت ایشان رو اثبات می کردند و می کنند، برای اطلاع بیشتر کتاب عقائد الاسلام نوشته ی احمد الحسن رو مطالعه کنید.
.
*معجزات
.
احمد الحسن فرمود: (همچنین معجزاتی که خداوند با آن‌ها دعوت محمد (ص) را تأیید نمود، به نص افزوده می‌شود.) (کتاب عقائد الاسلام و از تو درباره روح میپرسند، اول: نص خلافت محمد(ص)).
.
معجزاتی که خدا با اونها دعوت پیامبر اسلام را تأیید کرد معجزات زیادی هستند که برخی از اونها رو به صورت عنوان وار به همراه منابع اون ذکر می کنم:
.
* طعام دادن جمعیتی زیاد، توسط پیامبر اسلام با غذایی اندک (ر.ک.بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۳ـ۴۵) | * تسبیح گفتن دانه‌های سنگ در دستان او (ابن کثیر، معجزات النبی، المكتبة التوفيقية، ص۱۳۳.) | * شنیده شدن نالۀ ستون برای پیامبر اسلام (منتهی الامال، جلد اول، ذیل عنوان "معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله"؛صنعانی،المصنَّف، ج ۳، ص ۱۸۵ـ۱۸۶؛ دارمی،سنن الدارمی، ج ۱، ص ۱۶؛ بخاری، صحیح، ج ۴، ص ۱۷۳ـ۱۷۴؛ ابونعیم اصفهانی،دلائل النبوة، ص ۳۴۰ـ۳۴۵) | * و ... و ... و ... .

*پیشگویی ها
.
کافي هست تا به پيشگويی های ايشون در کتب احاديث رجوع کنيد تا از صدها پيشگویی که تا امروز به تحقق پيوسته‌اند، آگاه بشید؛ اما تعدادی از این پیشگویی ها رو به صورت عنوان وار در کنار منابعشون ارائه می کنم:
.
* پیشگویی ستم رفتن به اهل بیت ایشون و به شهادت رسیدن آنان (حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک على الصحیحین، تحقیق، عبد القادر عطا، مصطفى، ج ۴، ص ۵۳۴، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۱ق؛ خزاعی مروزی، أبو عبد الله نعیم بن حماد، کتاب الفتن، محقق، زهیری، سمیر أمین، ج ۱، ص ۱۳۱، قاهره، مکتبة التوحید، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. / کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏۱، ص ۲۱۵، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.) | * پیشگویی غصب خلافت از حضرت علی و به شهادت رسیدن او (طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، محقق، سلفی، حمدی بن عبد المجید، ج ۲، ص ۲۴۷، قاهره، مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.) | * پیشگویی به شهادت رسیدن دختر ایشون با تبیین اینکه اولین کسی از اهل بیت، که به ایشان ملحق میشه (مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏۱۸، ص ۱۱۲، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.) | * خبر دادن از ذاتِ پلیدِ فقها و علمای آخرالزمان (الكافي ج۸ص ۳۰۷ . بحار الانوار ج ۵۲ ص ۱۹۰) | * و ... و ... و ... .
.
پس این راه هم تأییدی دیگر بر حقانیت حضرت محمد هست.
.
امیدواریم که یک مسیحیِ آزاد اندیش باشید و این دلایل رو حداقل با دلایل یحیی مقایسه کنید و ببینید که چقدر نسبت به یحیی بیشتر و واضح تر هست، آیا انسان بی تعصب میتونه بگه من به حقانیت یحیی ایمان دارم اما به حقانیت محمد ایمان ندارم؟؟ آیا هیچ عاقلی مثلا اینطور میگه که هفده بهتر از بیست هست؟!!! امیدواریم تفکر کنید.