Logo

جواب منیر 2 پرسش 101: کراهت و انزجار از گناه و کفر، و نه دشمنی با گناه‌کار و کافر؛ بنابراین دشمنی و کراهت نسبت به خود انسان نیست...

سؤالاتی از سید احمد الحسن که خداوند محفوظش بدارد!

اولاً، خودم، این بنده‌ی حقیر، را معرفی می‌کنم؛ در جزیره آوال در بحرین ساکن هستم و از عجم می‌باشم (یا همان فرزندان عجم که در روایت هم گفته شده است که انصار امام مهدی(ع) می‌باشند و امیدوارم که ان شاء الله یاری‌دهنده‌ی ایشان باشم) و 30 سال سن دارم.

اسلام: اشکالی برایم مطرح شده است که به اخلاق اسلامی مربوط می‌شود و من در آن حیران مانده‌ام و امیدوارم شما بتوانی پاسخم را بدهی چرا که شما را از متخصصین در این حوزه می‌بینیم؛ ولله الحمد.

بعضی از صفات هستند که پیامبر خدا(ص) و ائمه‌ی اهل بیت(ع) به آن توصیه نموده‌اند ولی در آنها تناقضاتی وجود دارد و فهمیدن چگونگی عمل کردن در جهت آراسته شدن به این مجموعه اخلاقیات دشوار می‌نماید چه برسد به تطبیق آنها و به همین ترتیب پذیرش فکری‌شان نیز چنین خواهد بود.

به عنوان مثال: اسلام ما را به رحمت و مودت و دوستی دعوت می‌کند و در عین حال به دشمنی با کافر یا عصیانگر و دوری جستن از آنها امر می‌نماید. اسلام به گذشت و تسامح و احترام به مخالفین و گفت‌وگو با ایشان با حکمت و موعظه‌ی حسنه دعوت می‌کند ولی از سوی دیگر فرمان به جهاد با آنها و کُشتن‌شان می‌دهد. اسلام دعوت می‌کند که غرور را رها کنیم اما در عین حال عزت نفس را می‌ستاید. چه تفاوتی وجود دارد؟ اگر کمی دقت کنیم خواهیم دید که هر دو، یکی هستند! همچنین به خوار و ذلیل بودن در برابر خدا رضایت می‌دهد؛ حال چگونه این نفس می‌تواند عزیز باشد؟!

اسلام تعصب و حمیّت را رد، ولی ولایت و غیرت را تأیید می‌نماید. اسلام شهوت‌رانی در دنیا را ناپسند می‌داند اما در آخرت، چنین نیست (حور العین، کاخ‌های مجلل و شراب‌ها). 

در نهایت، دعوت به آزادگی می‌کند ولی قوانین سختی وضع می‌کند و به پیروی مطلق از پیامبر(ص) و ائمه(ع) فرمان می‌دهد. به این ترتیب، می‌بینیم که قرآن سبب نفاق مسلمان می‌شود و او را تبدیل به کسی می‌کند که با خویشتن و دیگران صادق نیست!

اشکال دیگر: مربوط به توصیف خیالی عذاب جهنم در قرآن می‌باشد. من نمی‌فهمم که علت این ترساندن و رعب و وحشتی که خداوند می‌خواهد انسان در آن زندگی کند، چیست! من می‌دانم ترساندن مفید است ولی لطفا در بعضی از آیات تأمل داشته باشید؛ آیاتی که انسان تردید می‌کند که اینها از سوی خالق رحیم به مخلوقش باشند؛ به عنوان مثال: «سأرهقه صعودا» (او را به مشقت بسیار می‌اندازیمش)، «خذوه فغلّوه» (بگیرید و زنجیرش کنید)، «فی سلسة ذرعها سبعون ذرعاً فغلّوه» (او را با زنجیری که هفتاد ذراع طول دارد به زنجیر بکشید)، «الخلود فی جهنم» (جاودانگی در جهنم)، «جزء عم»، «الاهوال» (ترس‌ها)، «عذاب القبر» ، «الوجوه العامله الناصبه» (صورت‌هایی غبارآلود)، «الزقوم و الضریح» و.... و.... و....سایر موارد.

اشکال سوم: وجود بخش‌هایی در قرآن که در خصوص امور شخصی پیامبر(ص) و زنانش و عمه‌هایش و خاله‌هایش و زنی که خودش را به پیامبر بخشید و ماجرای حرام کردن مغافیر توسط ایشان، ازدواج ایشان با زن زید و کسانی که از ورای اتاق‌ها با او صحبت می‌کردند و.... و.... و.... برای چه باید از زندگی شخصی رسول خدا(ص) گفته شود.... بله، رسول الله(ص) فرستاده‌ای است برای هدایت بشر و به سوی خدا بازمی‌گردد. امیدوارم در اینجا تأمل شود.

اشکال چهارم: وجود داشتن برخی الفاظ و اوصاف در قرآن که انسان از آنها بیزار می‌شود؛ مثلاً قرآن به سمت مسأله‌ی حیض رفته و از عبارت فرج زن استفاده می‌کند:

«وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا»

(و مریم دختر عمران که فرجش را (از حرام) حفظ نمود).

تصورش را بکنید که من مادر بزرگ یا مادر شما را اینگونه توصیف کنم: «مادر تو که فرجش را پاک نگه داشت»!!

اشکال پنجم: وجود داشتن کیفرهای سخت برای کارها و خطاهای ساده؛ مثلاً: لواط که معصیتی است که از انسان سرمی‌زند. بله درست است، اما علت بروز آن هورمون‌های زنانه‌ای است که خداوند آن را در مرد خلق نموده است و همین، علت به وجود آمدن این تمایل گناه‌آلود می‌شود. این یک تمایل است و انسان نیاز دارد که برطرفش نماید، حال چه این فرد خنثی و نیازمند به انجام آن روی خودش و یا انجام دهنده‌ی آن باشد. حال برای چه قرآن اینچنین این عمل را زشت شمرده و مجازات سختی را تعیین نموده است؟!

مثال دوم: حرام بودن ازدواج با زنان پیامبر بعد از ایشان می‌باشد و اینکه این عمل از دید خداوند عملی بسیار عظیم می‌باشد!! آیا تا به حال از خود سؤال کرده‌اید چرا عظیم؟! و اصلاً چرا حرام؟!

مثال سوم: فرار کردن در نبرد. انسان به طور طبیعی از کشته شدن می‌ترسد و اگر پیش بیاید، در وسط معرکه‌ی نبرد، از رویارویی با آن می‌گریزد و این رفتاری است که کسی آن را سرزنش نمی‌کند (انصاف داشته باشید)؛ ولی ما می‌بینیم که قرآن این افراد فراری بیچاره‌ی ترسیده را مجرم می‌داند.

مثال چهارم: مجازات آزار رساندن به رسول خدا، لعنت (خارج شدن از رحمت خدا) می‌باشد. من شب و روز همسرم را آزار می‌دهم اما همچنان او را دوست می‌دارم. یا مثلاً دعا برای لعن کردن ظالمان؛ من نمی‌توانم از ته دل شخصی را نفرین و دعا کنم که خداوند او را لعنت نماید، این مخالف فطرت است؛ بلکه برای هدایتش دعا می‌کنم.

اشکال ششم و پایانی: در قرآن آمده است که جن و انس نمی‌توانند مانند این قرآن را بیاورند. ما سوره‌هایی را می‌بینیم که برخی از مردم گفته‌اند و شبیه به قرآن می‌باشد. من خودم شخصاً می‌توانم به سادگی چیزی شبیه قرآن بیاورم . حتی خطبه‌هایی از بلیغان دیده می‌شود که از نظر بلاغت و شیوایی برتر از قرآن می‌باشند؛ حتی سخنان امام علی(ع) در نهج البلاغه! چگونه این اشکالات را برای ما رفع می‌کنید؟

می‌دانم که شاید سؤال‌های من گستاخانه جلوه کند، ولی من جوینده‌ی حق هستم و شناخت حقیقت برایم بسیار مهم است. من انکار نمی‌کنم که شما اموری عقلانی را آورده‌اید و در حال حاضر به آنها ایمان دارم؛ مثل باطل بودن تقلید امروزی، حکم دادن بر اساس ظن و گمان، اجتهاد باطل و علم اصول، و امکان دیدن امام و همچنین فرزندان ایشان در روایت‌ها نقل شده است. خداوند به شما خیر و برکت عطا فرماید. من چیزهای زیادی از شما آموختم.

حسن علی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

والحمدلله رب العالمین،

وصلی الله علی محمد و آل محمد الائمة والمهدیین وسلّم‌تسلیماً.

جواب اشکال اول در خصوص اخلاق در اسلام:

موارد زیر به طور کلی در دین الهی و نه فقط در اسلام، آمده و اینها چیزهایی است که انبیای الهی و فرستادگان از سوی خداوند سبحان و متعال، آورده‌اند:

کراهت و انزجار از گناه و کفر، و نه دشمنی با گناه‌کار و کافر؛ بنابراین دشمنی و کراهت نسبت به خود انسان نیست بلکه دشمنی با صفتی است که انسان به آن آراسته می‌گردد. اگر گناه‌کار و کافر وضعیت خودش را از کس دیگری بشنود، از این وضعیت ابراز انزجار و دوری می‌نماید.

مثالی می‌آورم: خداوند جبرئیل(ع) را به در قالب یک مرد نزد فرعون (لعنت الله) فرستاد. شکایتی تقدیم فرعون کرد با این مضمون که او مالک بنده‌ای است و اموالی به او داده است تا تجارت کند. این بنده اموال را برده و از آنِ خود کرده و با اربابش دشمنی ورزیده و این اموال را علیه سرورش به کار گرفته است. سزای این بنده‌ی ظالم متمرّد چیست؟ فرعون گفت: سزایش این است که در دریای قلزم غرق شود.

سپس جبرئیل(ع) از او درخواست نمود که مجازات این بنده‌ی ظالم متمرد را مکتوب نماید. فرعون نوشت: جزای این بنده‌ی متمرد ظالم این است که در دریای قلزم غرق شود. خداوند فرعون را به آنچه برای مجازات خودش نوشته بود، مجازات کرد و او را در دریای قلزم غرق نمود(2) .

حال من از تو سؤال می‌کنم: خدا کیست؟ مگر او همان کسی نیست که تو را از عدم و نیستی خلق کرد و به وجود آورد؟ هر نَفَسی که می‌کشی با خواست و به قدرت خداوند است و نفْسی که در کالبدت داری با قدرت خدا برپا است و اگر خداوند سبحان و متعال خواست، قدرت و نور خودش را از آن بردارد به همان عدم و نیستی بازخواهی گشت.

پس هیچ عزتی بدون خدای سبحان و متعال نخواهد بود. چگونه انسان در پیشگاه خداوند و در حضور او عزیز باشد؟ آیا با عزت او است یا با به عزت کسی دیگر؟ عزتمندی غیر از خدای سبحان به من نشان بده که به خدا نیاز نداشته یا در مقابل او باشد که بتواند به عزت خویش و نه عزت خداوند، عزیر باشد! و اگر با او عزیز باشد، آیا با رضایت او خواهد بود یا روی‌گردانیدن از او؟! و کسی نمی‌تواند از او روی گرداند مگر اینکه بزرگتر از او باشد در حالی که هیچ چیزی بزرگتر از خداوند نیست! اما با رضایتش، خداوند از کسی راضی نخواهد بود مگر اینکه بنده‌ی حقیر او باشد و بندگی یعنی خضوع و خواری و خدمت به او و هیچ یک از کسانی که آراسته به دین‌های الهی هستند، منکر عبودیتش برای خداوند سبحان نیست.

اما شهوات: در کجا دیده‌ای که دین الهی به طور کلی ارضای شهوات طبیعی به روش درست و صحیح که خدا از آن راضی می‌باشد را حرام کرده باشد؟!

اما زهد در دنیا: به معنای حرام کردن حلال خدا نیست، بلکه به معنی قناعت به کم و مقدار کافی است. شاید که هیچ دو نفری اختلاف نظر نداشته باشند که این موارد، خصوصیاتی پسندیده می‌باشند: هم‌دردی با کسانی که روزی کمی پیدا می‌کنند، کم کردن مشغول شدن روح به جسد و نیازهایش مگر در موارد ضروری و بسیاری علت‌های دیگر که انسان مؤمن را در مسیر حرکت در ملکوت آسمان‌ها قرار می‌دهد. انسان باید به اخلاق پاک و کریم آراسته گردد تا حقیقت برایش کشف شود و حقیقت را بشناسد.

اما آخرت: جایی است که اهلش حقیقت را می‌شناسند؛ هر یک بر حسب شناختش و معرفتش.

جنگ و نبرد در اسلام و به طور کلی در دین الهی، کاری عبث و بیهوده نیست و با رحمت نیز در تناقض نمی‌باشد. کتاب «جهاد درب بهشت» را مطالعه کن تا برایت روشن گردد.

اما آزادی: در تناقض با پیروی از انبیا و اوصیا و اطاعت از آنها(ع) نیست و آنها چیزی جز خواست خداوند را نمی‌خواهند. بنابراین اطاعت از آنها(ع) اطاعت از خدا و نافرمانی از آنها نافرمانی از خداوند می‌باشد.

اما اشکال تو در مورد جهنم یا عذاب، امیدوارم کتاب متشابهات را بخوانی تا بدانی عذاب در جهنم فقط کنار رفتن حجاب از مقابل انسان است تا ماهیت واقعی اختیارش در این دنیا را ببیند(3) . پاسخ سایر اشکالات شما همگی در مطالبی که در کتاب‌ها نوشته شده است وجود دارد؛ امیدوارم با دقت و تأنّی مطالعه نمایی.

منابع:

1- مغافیر نوعی گیاه است که با خوردن آن دهان انسان بوی بد می‌گیرد و غذای مورد پسند زنبور عسل می‌باشد و در گذشته آن را به همراه عسل مصرف می‌کردند (مترجم).

2- متن این داستان را می‌توانید در بحار الانوار: ج 13 ص 132 و 133 بیابید.

3- شرح و تفصیل این موضوع در متشابهات: ج 2 چاپ 2 ص 43 و 44 و همچنین ج 4 چاپ 1 ص 127و بعد از آن.

احمد الحسن