Logo

جواب منیر 5 پرسش 456: درخواست دعا.

مولا و سرورم! احمد الحسن، فرستاده‌ی بقیة الله محمد بن الحسن(ع).، خداوند فضلش را بر ما تداوم بخشد و سلام و صلوات خداوند بر شما و پدرانتان و مادرتان فاطمه‌ی زهرا سرور زنان جهانیان که جانم فدایش باد، و سلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

آقای من! حدود سال 1978 در منطقه‌ی صحرای غربی، پس از جست‌وجویم از حقیقت و بعد از ناامید شدنم از اوضاعی که فهمیدم همه ناشی از حوادث آن دگرگونی نامبارک و شوم در روز سقیفه که نسبت به رحمت عالمیان ارسال شده از جانب رب العالمین صورت گرفته بود، می‌باشد، قبل از طلوع فجر رؤیایی دیدم؛ من تک و تنها در یک مسیر حرکت می‌کردم و در کنار درب یک ساختمان عظیم، بتی دیدم که شکافت و به شکل مخلوقی زشت و ترسناک تبدیل شد که من فکر کردم او ابلیس (لعنت الله) است. او شروع کرد به بوئیدن من. او زبان گشود و ندای احد، احد، احد، احد سر داد و از پشت سرم به همین اسم صداها بلند شد و صداهای ما یکی شد و شدتش زیاد شد. ناگاه شکاف بسته شد و بت به وضعیت اولش بازگشت و آن مخلوق زشت پنهان گردید و با صدای موذن که اذان صبح می‌گفت، بیدار شدم.

مولایم و سرورم! بدانید یکی از انگیزه‌هایی که مرا به تصدیق شما و ایمان آوردن به آنچه شما آورده ‌اید سوق داد، همین رؤیا بوده است. سرورم! توفیق مرا از خدا با دعا بخواه و این که مودت و محبت شما و دعوت برای شما و خدمتگزاری انصارتان را روزی‌ام کند، سرورم! والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. خادم شما و تقصیرکارِ گناهکارِ توبه‌کار.

احمد - مراکش

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.

خداوند به شما پاداش نیکو عطا فرماید و بر هر خیری موفّقتان گرداند و در زمره‌ی کسانی قرار دهد که با آنها دینش را یاری می‌رساند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

اواخر صفر 1431 هـ.ق

احمد الحسن