Logo

جواب منیر 2 پرسش 71: پیش‌تر در جاهای مختلف بيان كردم كه رحمان، دروازه ذات الهى است و بيان كردم كه این دروازه در خلق، با دربِ شهر علم متجلّی می‌شود...

به امام حق، احمد الحسن، سلام بر شما آقا و مولاى من و رحمت و بركات خداوند بر شما باد!

سؤال من: مقصود از اين آيه‌ی كريم چيست؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ * بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ * فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ»

(دو دريا را پيش راند تا به هم رسيدند * ميانشان حجابی است تا به هم دَر نشوند * پس کدام يک از نعمت‌های پروردگارتان را انکار می‌کنيد؟).

سوره‌ی الرحمن، آیات 19 و 20 و 21.

خواهشمندم تفسير این آيات و علت تكرار شدن بسیار زیاد آیه‌ی 21 را بیان فرمایید؟ و چرا با صيغه‌ی دوگانه آمده و به چه علت اين سوره، عروس قرآن ناميده شده است؟

سلام بر شما برای صبرتان و سرای باقی، چه نیکور سرایی است!

عماد علی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
والحمدلله رب العالمین،

وصلی الله علی محمد و آل محمد الائمة والمهدیین وسلّم‌تسلیماً.

خداوند متعال می‌فرماید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«الرَّحْمَنُ.... مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ * بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لا يَبْغِيَانِ»

(رحمن.... دو دريا را پيش راند تا به هم رسيدند * ميانشان حجابی است تا به هم دَر نشوند)

یعنی: این «رحمن» است که

«مرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ * بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لا يَبْغِيَانِ»(1)

(دو دريا را به گونه‏اى روان كرد كه با هم برخورد كنند و ميان آن دو حجابی قرار داد كه به هم تجاوز نكنند).

پیش‌تر در جاهای مختلف بيان كردم كه رحمان، دروازه ذات الهى است و بيان كردم كه این دروازه در خلق، با دربِ شهر علم متجلّی می‌شود و شهر علم یا صورت لاهوت در خلق يا وجه الله (خدای در خلق) حضرت محمد(ص) است و دروازه‌ی او على و فاطمه(ع) (الرحمن الرحيم در خلق) می‌باشند.

«مرج» يعنى توسعه داد و عظيم كرد. مرج، سرزمين يا باغ وسيع و سرسبز نیز می‌باشد.

از آنچه پیش‌تر بیان کردم، روشن شد که: دو دريا (البحرين) همان رحمان و رحيم در خلق یا على و فاطمه(ع) می‌باشند که از پيوند و رويارویى آنها لؤلؤ و مرجان یعنی حسن و حسين(ع) خارج شدند(2) .

و پیش‌تر بیان کردم که اسم رحمان، فقط به امور دنیوی اختصاص ندارد بلكه به آن اولویت دارد و به همین صورت، اسم رحيم فقط به امور اخروی اختصاص ندارد بلكه به آن اولویت دارد و اين جدا کننده يا برزخ در اولویت را خداوند سبحان در باطن دروازه‌ی ذات الهى (رحيم) و ظاهر دروازه‌ی ذات الهى (رحمان) قرار داده است. در خلق نیز حضرت محمد(ص) (شهر علم) به امر خداوند، بین باطن دروازه‌ی شهر فاطمه(ع) و ظاهر دروازه‌ی شهر على(ع) قرار دارد و «لايبغيان» يعنى اولويت هر كدام براى خودش محفوظ است و اين موضوع براى هر جوياى معرفت، هويدا و آشکار است؛ همان گونه كه در روايات آمده است: على(ع) به اذن خداوند و خواست و قوّت او در یاری رسانیدن به انبيا و مؤمنين در دنيا مقدم‌تر است(3) و فاطمه(ع) در انتخاب شيعيان خود و وارد كردن آنها به بهشت با خواست و اذن خداوند در آخرت، مقدّم‌تر است(4) .

خداوند متعال می‌فرماید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ»(5)

(و عرش او بر آب بود)

و همان طور كه در متشابهات بيان كردم عرش اعظم، حضرت محمد(ص) می‌باشد(6) و آب، همان دو دريا است (علی و فاطمه(ع))؛ پس حضرت محمد (ص) حمل کننده‌ی عرش اعظم (قرآن) است و به عبارت دیگر، او خود عرش اعظم (قرآن) می‌باشد.

از داوود رقى روایت شده است که گفت: از ابا عبدالله(ع) درباره‌ی این سخن خداوند عزوجل «وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ» پرسيدم. فرمود: «ديگران چه مى‌گويند؟» گفتم: مى‌گويند عرش بر روى آب بود و خداوند بر بالای آن است. امام فرمود: «دروغ می‌گویند. هر که چنین خیالی داشته باشد، خداوند را سوار بر چیزی نموده و او را با صفتی از صفات مخلوقات توصیف نموده است و در این صورت، باید چیزی که او را حمل می‌کند، قوی‌تر از او باشد».

گفتم: جانم فدايت، آیه را برايم تبیین فرما. فرمود: «خداوند متعال دین و علم خود را بر آب قرار داد، قبل از اينكه زمين، آسمان، جن، انسان، آفتاب یا ماه موجود باشد. هنگامی که خداوند اراده فرمود تا خلق را بيافريند آنها را در پیشگاهش پراکنده ساخت و به آنها فرمود: پروردگار شما كيست؟ اولين كسى كه به سخن درآمد رسول خدا(ص) و امير المؤمنين(ع) و ائمه که سلام و صلوات خدا بر ایشان باد، بودند. گفتند: تو پروردگار ما هستی. پس علم و دین را بر دوش آنها قرار داد.
سپس به فرشتگان فرمود: اينان حاملان دين من و علم من و امینان من در خلق هستند و آنها مسؤول‌اند. سپس به بنى آدم فرمود: برای خداوند به ربوبیت و براى این افراد به ولايت و اطاعت اقرار كنيد. گفتند: آرى پروردگارا، ما اقرار كرديم. سپس خداوند به فرشتگان فرمود: گواهى دهید. فرشتگان گفتند: گواهى مى‌دهیم كه فردا نگويند ما از اين موضوع غافل بوديم يا بگويند پدران ما پیش‌تر مشرک بودند و ما نسل بعد از آنها هستيم؛ آيا ما را به دلیل عملکرد باطلان ایشان، هلاك مى‌كنى؟ ای داوود، ولايت ما در عهد و ميثاق بر آنها تأکید شده است»(7) .

اما این سخن خداوند متعال

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ»(8)

(پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید؟!):

«آلاء» (نعمت‌ها) خداوند سبحان همان نعمت ظاهر و آشکار او است و کدامین نعمتی بزرگ‌تر از تجلّی ذات الهی (الله) در خلق است تا خلق او را بشناسند؟ نعمت بزرگ او که دروازه‌ی ذات الهى (الرحمن الرحيم ) را قرار داد؛ که اگر اینچنین نبودند، كسى او را نمی‌شناخت و آنها استحقاق شناخت و معرفت را ندارند مگر از سرِ لطف و رحمت الهى

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَلَوْلا فَضْلُ اللهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَلَكِنَّ اللهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»(9)

(و اگر فضل و رحمتی که خدا بر شما ارزانی داشته است نمی‌بود، هيچ يک از شما هرگز روی پاکی نمی‌ديد ولی خدا هر کس را که بخواهد پاکيزه می‌سازد و خداوند شنوا و دانا است).

از همین رو بزرگ‌ترين نعمت خدا در خلق، محمد و آل محمد(ع) می‌باشند و با آنها، خداوند شناخته مى‌شود. آنها چهارده قمر (ماه) شامل محمد(ص) و على و فاطمه و ائمه(ع) و چهارده هلال در مهديين، می‌باشند. اينها نعمت‌های خداوند سبحان در توحيد و شناخت خداوند سبحان با سى و يک مرتبه می‌باشند و از همین رو این آیه «فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» سى و يک بار تكرار و از انس و جن پرسش شده است و آنها مکلّف به تأیید و تصدیق ایشان هستند، نه تکذیبشان(10) .
منابع:

1- الرحمن: 19 و 20.
2- از يحيى بن سعيد قطان نقل شده است که گفت: شنيدم ابا عبد الله(ع) در مورد این سخن خداوند عز و جلّ

«مرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ * بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لا يَبْغِيَانِ»

مى‌فرمود: «علی و فاطمه(ع) دو درياى عميق علم هستند كه هيچ كدام بر ديگرى برتری ندارند.

«يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ»

(از آنها مروارید و مرجان خارج می‌شود)

حسن و حسين(ع) می‌باشند». خصال شيخ صدوق: ص 65.

3- رسول خدا(ص) به على(ع) فرمود: «ای على، خداوند متعال به صورت پنهان انبیا را را با تو تأیید نمود و به صورت آشکار من را با تو یاری فرمود». حلية الابرار سيد هاشم بحرانى: ج 2 ص 17.

4- از رسول الله حضرت محمد(ص) در حديثى طولانی روایت شده است: «.... خداوند سبحان به ملائكه‌اش مى‌فرماید: اى فرشتگان من به بنده‌ی من فاطمه نگاه كنيد، در پیشگاه من به عبادت مشغول است و در حالی که اعضایش از خوف من لرزان می‌باشد و با قلبش به عبادت من آمده است. پس شما را شاهد مى‌گيرم كه امنيت شيعيان او را از جهنم تضمين مى‌كنم....». امالى شيخ صدوق: ص 175.

از رسول الله(ص) در حديثى طولانی روایت شده است که فرمود: «.... گفتم: حبيب من ای جبرئيل، چرا فاطمه در آسمان منصوره و در زمين فاطمه ناميده شد؟ جبرئيل گفت: از این رو در زمين فاطمه ناميده شد که شيعيانش را از آتش دوزخ امان داد و دشمنانش از مودت و دوستیِ او محروم شدند و در آسمان منصوره ناميده شد چون خداوند عزوجل می‌فرماید:

«يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ»

(روزی که مؤمنان شادمان شدند * با یاری خدا که هر که را بخواهد یاری می‌دهد)

يعنى یاری دادن فاطمه به دوست‌دارانش». معانى الاخبار: ص 396.

از امام جعفر صادق(ع) از پدرانش(ع) از رسول خدا(ص) در حديثى طولانی نقل شده است که فرمود: «.... سپس منادى ندا مى‌دهد: اى جماعت، سرهاى خود را پايين بیندازید و چشمانتان را ببنديد تا فاطمه عبور کند. پس آنها فرمان را انجام مى‌دهند و فاطمه عبور می‌کند در حالی که پيشاپیش او يك‌صد هزار فرشته و در سمت چپش به همین تعداد و سمت راست او همين تعداد فرشته و از پشت سرش نیز همين تعداد فرشته همراه او هستند و يک‌صد هزار فرشته او را بر بال‌هاى خود حمل مى‌كنند. هنگامی که به درب بهشت برسد خداوند در قلب ایشان الهام می‌نمایند که درنگ نماید. به او گفته مى‌شود: درنگ تو برای چیست؟
مى‌گوید: پروردگارا، دوست دارم قدر و منزلتم را در اين روز به من نشان دهى. و خداوند می‌فرماید: ای فاطمه، برگرد و ببین چه کسی تو و فرزندانت را دوست می دارد، دستش را بگیر و وارد بهشت کن. امام جعفر بن محمد(ع) فرمود: از ميان جمع، شيعيان و دوست‌دارانش را جدا می‌کند همان گونه كه پرنده دانه‌هاى خوب را از میان دانه‌هاى خاک‌آلود برمی‌چیند؛ تا اینکه او و شیعیانش و دوست‌دارانش به دروازه‌ی بهشت می‌رسند که خداوند در دل شیعیان و دوست‌دارانش الهام می‌کند که توقف کنند. گفته مى‌شود: چرا توقف نمودید در حالی که به شما امر شده بود وارد بهشت شوید؟! مى‌گويند پروردگارا، مى‌خواهيم در اين روز، قدر و منزلت‌مان را ببینیم. به آنها گفته می‌‌شود: برگرديد ببینید چه کسی به جهت دوستی با فاطمه به شما نگاه کرد یا به شما سلامی داد یا مصافحه نمود و یا غیبتی را از شما دور نمود یا جرعه آبی در دوستی او به شما داد؛ دستشان را بگیرید و وارد بهشت نمایید. جعفر بن محمد که سلام و صلوات خداوند بر او باد فرمود: به خدا سوگند در آن روز كسى جز كافران یا منافقان ولايت ما باقى نخواهد ماند، که خواهند گفت:

«فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ * وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ * فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»

(و اکنون ما را شفاعت کننده‌ای نيست * و ما را دوست مهربانی نيست * کاش بار ديگر به دنيا بازگرديم تا از مؤمنان گرديم).

سپس جعفر بن محمد که صلوات خداوند بر او باد، فرمود: دروغ مى‌گويند و همان گونه که خداوند می‌فرماید:

«وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ ]وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ

(اگر آنها را به دنيا بازگردانند باز هم به همان کارها که منعشان کرده بودند بازمی‌گردند، اينان دروغگويانند).

سپس منادى ندا می‌دهد: امروز كرامت از آنِ كيست؟ گفته می‌شود: از آنِ خداوند واحد قهار و از آنِ محمد و على و فاطمه و حسن و حسين(ع) است». شرح اخبار قاضى نعمان مغربى: ج 3 ص 63.

5- هود: 7.
6- متشابهات: ج 3 چاپ 2 ص 110.
7- کافی: ج 1 ص 132.
8- الرحمن: 13، 16، 18، 21، 23، 25، 28، 30، 32، 34، 36، 38، 40، 42، 45، 47، 49، 51، 53، 55، 57، 59، 61، 63، 65، 67، 69، 71، 73، 75، 77.
9- نور: 21.
10- از داوود رقی روایت شده است که ابو عبد الله(ع) فرمود: «این سخن خداوند متعال:

«فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ»

یعنی کدامین نعمت مرا تکذیب می‌کنید؟

محمد یا علی را؟ آنها نعمت‌هایی است که بر بندگان ارزانی داشتم». بحار الانوار: ج 42 ص 59.
در مناقب ابن شهر آشوب در حدیثی طولانی آمده است:

««فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» ای گروه جن و انس؟ ولایت امیر المؤمنین(ع) یا محبت فاطمه(ع) را؟». مستدرک سفینه بحار - شیخ علی نمازی: ج 1 ص 172.
از ابو یوسف بزاز نقل شده است: ابو عبد الله(ع) این آیه را قرائت فرمود:

«فَاذْكُرُواْ آلاء اللهِ»

(نعمت‌های خداوند را به یاد آورید)

و فرمود: «آیا می‌دانی نعمت‌های خداوند چیست؟» گفتم: نه. فرمود: «این بزرگ‌ترین نعمت خدا بر خلقش است؛ یعنی ولایت ما». بحار الانوار: ج 42 ص 59.
بنابراین نعمت‌های خداوند محمد(ص) و علی و فاطمه و فرزندانشان از ائمه و مهدیون(ع) می‌باشند و خداوند متعال فرمان به تأیید و تصدیق و اطاعت از ایشان نموده و از تکذیب و نافرمانی از آنها نهی فرموده است. در حدیثی که در ادامه می‌آید، امام صادق(ع) به این مضمون اشاره می‌فرماید.
از حماد بن عثمان نقل شده است: شنیدم ابا عبد الله(ع) می‌فرماید: «مستحب است که هر جمعه شب سوره‌ی الرحمن خوانده شود و هر گاه بگویی «فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» بگو: هیچ نعمتی از نعمت‌های پروردگارم را تکذیب نمی‌کنم». بحار الانوار: ج 98 ص 306.
کسی که چنین کند به توحید و نبوّت و ولایت ائمه و مهدیون(ع) اقرار نموده است؛ سه بار به توحید، چهارده بار به نبوّت و امامت و چهارده بار به هدایت بعد از امام مهدی(ع) که می‌شود سی و یک مرتبه و این همان تعداد تکرار شدن‌های «فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» در سوره‌ی الرحمن می‌باشد. خداوندا، ما را از کسانی که چیزی از آنها را تکذیب نمی کنند قرار ده و ار کسانی که تسلیم ایشان هستند. برحمتک یا ارحم الراحمین!

احمد الحسن