Logo

جواب منیر 2 پرسش 77: عیسی(ع) فقط از مادر و بدون پدر متولد شد؛ به عبارت دیگر خلقت او با خلقت آدم(ع) که بدون پدر و مادر متولد شد، متفاوت می‌باشد...

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
و الحمد لله رب العالمین.

مجموعهای از سؤالات از طرف برادران انصار در شهر است رفاعی و فقط از جانب من نمی‌باشد:

خداوند متعال می‌فرماید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا * فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا * قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا * قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا * قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا * قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا * فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا * فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا * فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا»(1)

(در اين کتاب مريم را ياد کن، آنگاه که از خاندان خويش به مکانی رو به سوی بر آمدن آفتاب، دوری گزيد * ميان خود و آنان حجابی کشيد. ما روح خود را نزدش فرستاديم و چون انسانی کامل، بر او نمودار شد * مريم گفت: از تو به خدای رحمان پناه می‌برم اگر، پرهيزگار باشی * گفت: من فقط فرستاده‌ی پروردگار تو هستم تا تو را پسری پاکيزه ببخشم * گفت: چگونه مرا فرزندی باشد، حال آنکه هيچ بشری مرا لمس نکرده است و من بدکاره هم نبوده‌ام * گفت: پروردگار تو اينچنين گفته است: اين برای من آسان است. ما آن پسر را برای مردم آيتی و بخشايشی از سوی خودمان قرار می‌دهیم و اين امری است که به آن حکم رانده شده است * پس به او آبستن شد و او را با خود به مکانی دور افتاده برد * درد زاييدن، او را به سوی تنه‌ی درخت خرمايی کشانيد. گفت: ای کاش پيش از اين مرده و از يادها فراموش شده بودم * کودک از زير او ندا داد: ناراحت مباش، پروردگارت از زير پای تو جوی آبی روان ساخت).

سوال 1: حجابی که حضرت مریم در آیه‌ی 17 برگرفت، چه حجابی بود؟

سوال 2: «روح ما» كه در آیه آمده است، کیست و چرا مانند انسان ظاهر شد؟ آیا فقط برای اینکه اطمینان و آرامش یابد، یا سبب دیگری داشت؟

سوال 3: چگونه به وی بخشیده شد؟ آیا از طریق ازدواج یا نفخه؟ آیا نفخه مادی بود و یا روحانی؟ کیفیت بارداری چگونه بود و مدت زمان بارداری چقدر بود؟ چگونه بارداری آشکار نشده بود؟ آیا بارداری به صورت طبیعی بوده است؟

سوال 4: «قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا....» (ای کاش پیش از این مرده بودم....)؛ آیا از درد زایمان بود یا از ترس اینکه بدون پدر او را زاییده بود، و یا علت دیگری داشت؟

توجه: این سؤال‌ها از طرف شیخ حمود کنانی برای سید(ع) مطرح شده است.

ابراهیم رغیل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

والحمدلله رب العالمین،

وصلی الله علی محمد و آل محمد الائمة والمهدیین وسلّم‌تسلیماً.

جواب سوال 1: حجاب مریم(ع) محراب عبادت بود؛ چرا که تنها و دور از مردم نماز می‌خواند.

جواب سوال 2: تفاصیل این مطلب در کتاب «یسئلونک عن الروح» (از تو درباره‌ی روح می‌پرسند) خواهد آمد. اما یکی از علت‌های ظاهر شدن وی به صورت انسان به جهت اطمینان بخشیدنش بوده است.

جواب سوال 3: نفخه (دمیدن) یعنی رسانیدن نطفه‌ی نفسانی متعلق به نفس به رحم مریم(ع). اين نطفه غیر از نطفه‌ی مادی است و رسانیدن آن نیازی به ازدواج ندارد. این نطفه، نطفه‌ای لطیف است، صورت انسان را شکل می‌دهد و می‌تواند از هر مکانی وارد شود؛ از طریق دهان، بینی یا شکم. این نطفه، نطفه‌ی مادی نیست که تعارضی ایجاد کند و ماده از آن جلوگیری نماید.

عیسی(ع) فقط از مادر و بدون پدر متولد شد؛ به عبارت دیگر خلقت او با خلقت آدم(ع) که بدون پدر و مادر متولد شد، متفاوت می‌باشد. خداوند عیسی(ع) را در این عالم جسمانی از سلول تخم کامل که در رحم مریم(ع) قرار داد و به صورت طبیعی خلق نمود؛ یعنی از تخمکی که از تخم‌دان می‌آید با این تفاوت که این سلول کامل بود و نیازی به تلقیح نداشت و فقط باید به نطفه‌ی نفسانی متصل می‌شد. من این مطلب را در چند مورد بیان نموده‌ام. روح، این نطفه‌ی نفسانی را آورد و آن را به سلول تخمی که از آن عیسی(ع) به وجود آمد، متصل نمود.

به طور طبیعی، نطفه‌ی مادی جسمانی به نطفه‌ی نفسانی متصل می‌باشد و نفس به نطفه‌ی نفسانی ملحق و تقریباً در ماه چهارم بارداری به آن متصل می‌گردد.
اما در مورد عیسی(ع) نطفه‌ی جسمانی وجود نداشت؛ به همین جهت روح، نطفه‌ی نفسانی را آورد تا به سلول تخم متصل نماید (سلول تخمی که نیازی به تلقیح نداشت) تا پس از آن، اتصال به نفسی که متعلق به این نطفه‌ی نفسانی بود، امکان‌پذیر گردد و در نهایت با متصل شدن به این جسم، مخلوق جدید شکل گیرد.

مدت بارداری نه ماه است اما خداوند آن را بارداری‌ای سبک قرار داد و جز در ساعت‌های پایانی، برای مردم چیزی آشکار نبود؛ به همین دلیل از محرابش و مکان عبادتش و خلوتش با خداوند سبحان خارج شد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا»(2)

(پس باردار شد و او را به مکانی دور افتاده برد).

جواب سوال 4: پس از این همه سیر و سلوک به همراه خداوند و غیب و اعجاز، آیا هیچ عاقلی می‌تواند بگوید: مریم از مردم ترسید؟ این تنها تصور کسی است که چیزی از حقیقت نمی‌داند که او نه از مردم می‌ترسید و نه به آنها و نه به سخنانشان اهمیتی می‌داد؛ او با کمال تأنّی و آرامش عیسی(ع) را آورد تا به آنها عرضه‌اش نماید، در حالی که آنها با تمام قوا به وی حمله‌ور شده بودند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا * يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا»(3)

(کودک را برداشت و نزد قوم خود آورد. گفتند: ای مريم! کاری قبيح و ناپسند کرده‌ای! * ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زنی بدکاره!)

و مریم (ع) حتی به خودش زحمت پاسخ دادن به آنها را نیز نمی‌دهد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا»(4)

(به فرزند اشاره کرد. گفتند: چگونه با کودکی که در گهواره است سخن گوييم؟!).

پس مریم (ع) نمی‌ترسید؛ ولی به خاطر همین بارداری از محراب و محل عبادت و خلوتش با خدای خودش خارج شده بود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا»

(پس باردار شد و او را به مکانی دور افتاده برد)

و حالا او این نوزاد را به دنیا آورده بود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا»(5)

(درد زاييدن او را به سوی تنه‌ی درخت خرمايی کشانيد. گفت: ای کاش پيش از اين مرده بودم و از يادها فراموش شده بودم).

اکنون دیگر مریم(ع) مطمئن بود که تا ابد از مکان عبادتش محروم خواهد شد و به محرابش که آیات الهی برایش متجلّی شده بود، دیگر باز نخواهد گشت. از همین رو

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا»

(گفت: ای کاش پيش از اين مرده بودم و از يادها فراموش شده بودم).

اما خداوند به او اطمینان داد که این نوزاد پادشاه بنی‌اسرائیل است و در ولادتش فرج و گشایشی برای مردم، و سرگرم شدن به تربیت او، طاعت و عبادت خداوند می‌باشد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا»(6)

(کودک از زير او ندا داد: ناراحت مباش، پروردگارت از زير پای تو جوی آبی روان ساخت).

این داستان مریم(ع) بود و خواهشمندم سلام گرم مرا را به عزیزم ابو علی شیخ حمود الکنانی که خداوند از هر شرّ و بدی در امانش دارد، برسانی. از خداوند متعال مسئلت دارم که توفیق زیارت و دیدارم با او و تمامی مؤمنان را نصیبم فرماید. او یاور من است و یاری‌گر صالحان.

منابع:
1- مریم: 16 تا 24.
2- مریم: 22.
3- مریم: 27 و 28.
4- مریم: 29.
5- مریم: 23.
6- مریم: 24.

احمد الحسن