Logo

جواب منیر 2 پرسش 93: خداوند ما فرزندان آدم را برای امتحان دوم به این عالم دینوی تاریک و ظالمانی فرو فرستاد و حجابی از جسد بر ما کشید و آنچه در امتحان اول در عالم ذر ـ‌که در آنجا بودیم‌ـ..

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

امیدوارم شخص سید احمد الحسن پاسخ مرا بدهد. خداوند به شما پاداش نیکو عطا فرماید!
آقای بزرگوار من، دعوت شریف شما را به تازگی شنیدم و استخاره کردم و نتیجه بسیار واضح و صریح بود؛ هدایت به دعوت و فرمان به پیروی از شما. از همان هنگام، قلبم به سوی شما متمایل شد و بسیار متأسفم که به خدمت شما شرف‌یاب نشده‌ام؛ زیرا به جهت بسیار بودن مدعیان، تحقیقات من هنوز با جدیّت ادامه دارد . دعا نمودم تا خداوند دیدار با شما را نصیبم کند ولی تا کنون موفق نشدم. آقای من، امیدوارم از خداوند بخواهی مرا هدایت کند و دیدار شما را نصیبم فرماید.

آقای بزگوار من! سؤال‌هایی داشتم که برخی از آنها را انصار، پاسخ گفتند و منتظر پاسخ بقیه‌ی سوالاتم هستم. پرسش‌هایی هم دارم که امیدوارم شما توضیح بفرمایید:

1 - از چه زمان دانستید که شما یمانی(ع) هستید؟

2 - علت رفتن شما برای تحصیل به مدرسه، دانشگاه وحوزه چه بود؟ آیا برای کسب علم بود یا علت دیگری داشت؟

3 - آیا به تمام علوم و زبان‌ها و گویش‌های رایج ملت‌ها مسلّط هستید؟

4 - یکی از انصار به من اطلاع داد که شما وظیفه‌ی پیامبر خدا عیسی(ع) را در پذیرفتن شکنجه و کشیده شدن به صلیب، تقبُّل کردید و می‌‌گوید که آثار آن را بر روی دستان مبارک شما دیده است. آیا این عمل بر روی جسد فعلی شما صورت گرفته است؟ یا خداوند شما را به آن زمان برده، شما انجام وظیفه نمودید و و سپس شما را بازگردانید؟

5 - در بعضی از آیاتِ خداوندِ متعال آمده است که بعضی از خلق خود را می‌میراند و پس از زمانی، آنان را زنده می‌کند، مانند اصحاب کهف. آیا عکس این عمل نیز انجام می‌شود؟ یعنی کسانی را به زمان پیش‌تر ببرد و به همراه چه کسی؟ و اگر جواب خیر است، چرا؟

از اینکه سخنم طولانی شد، معذرت می‌خواهم؛ اما پرسش دیگری هم دارم: امسال هنگام طوافم در خانه‌ی خدا در طواف عمره‌ی تمتع و همچنین طواف نسا، در مرتبه‌ی اول فضله‌ی پرنده‌ای بر روی کتفم افتاد و در مرتبه‌ی دوم، بر روی سرم سقوط کرد. آیا این اتفاق معنی خاصی دارد؟

از سید گران‌قدر تقاضا دارم به من دعایی برای آمرزش گناهان، توفیق هدایت، قضای دین و تسهیل در روزی بیاموزد که خداوند سبحان، آن را از افراد حقیری چون من قبول و اجابت فرماید. از شما تقاضا دارم برای منظور فوق‌الذکر و هدایتم به راه راست دعا فرمایید؛ چرا که شما کریم و از فرزندان کریمان هستی و دعای شما بازگردانیده نمی‌شود؛ اگر کسی یک نفر را نجات دهد، گویی همه‌ی انسان‌ها را نجات داده است. 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

احمد کریم الحیالی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
والحمدلله رب العالمین،

وصلی الله علی محمد و آل محمد الائمة والمهدیین وسلّم‌تسلیماً.

خداوند متعال می‌فرماید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الْأِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»(1)

(و اینچنین روحی از امر خودمان را به تو وحی کردیم در حالی که تو نمی‌دانستی کتاب چیست و ایمان کدام است؛ ولی ما آن را نوری ساختيم تا هر يک از بندگانمان را که بخواهيم با آن هدايت کنيم و تو به راه راست راه می‌نمايی).

از ابو حمزه روایت شده است که گفت: از ابا عبدالله(ع) از علم پرسیدم: آیا همان علمی است که عالِم آن را از زبان مردان فرامی‌گیرد یا در کتاب نزد شما است و آن را می‌خوانید و از آن آگاه می‌شوید؟ فرمود: «این موضوع برتر و بالاتر از اینها است. آیا این سخن خداوند متعال را نشنیده‌ای:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الْأِيمَانُ»(2)

(و اینچنین روحی از امر خودمان را به تو وحی کردیم در حالی که تو نمی‌دانستی کتاب چیست و ایمان کدام است)».

سپس فرمود: «یاران شما در مورد این آیه چه می‌گویند؟ آیا این طور می‌خواندند که در آن موقع (پیامبر) نمی‌دانست کتاب چیست و ایمان کدام است؟» گفتم: جانم به فدایت، نمی‌دانم چه می‌گویند». فرمود: «آری، در وضعیتی بود که نمی‌دانست کتاب چیست و ایمان کدام است، تا اینکه خداوند متعال روحی که در کتاب ذکر شده است را فرستاد و وقتی آن را به او وحی کرد آنگاه علم و فهم را با آن به او آموخت. این روحی است که خداوند متعال به هر که بخواهد عطا می‌فرماید که اگر آن را به بنده‌ای عطا فرماید، فهم را به او آموخته است»(3).
خداوند ما فرزندان آدم را برای امتحان دوم به این عالم دینوی تاریک و ظالمانی فرو فرستاد و حجابی از جسد بر ما کشید و آنچه در امتحان اول در عالم ذر ـ‌که در آنجا بودیم‌ـ بر ما گذشت را فراموشی‌مان داد. در عالم ذر وضعیت هر کدام از ما مشخص گردید؛ بدبخت‌ترینِ بدبخت‌ها، کسی بود که نگاهش فقط به خودش بود و کس دیگری جز خودش را نمی‌دید و پیروز مسابقه حضرت محمد (سلام و صلوات خداوند بر او خاندانش باد) بود که نگاهش را فقط به پروردگارش دوخت و به خویشتن هیچ التفات نداشت تا اینکه خداوند سبحان برای ما متجلّی و آشکار شد.

خداوند متعال می‌فرماید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ»(4)

(و پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بيرون آورد و آنان را برخودشان گواه گرفت و پرسيد: آيا من پروردگارتان نيستم؟ گفتند: آری. گواهی می‌دهيم تا در روز قيامت نگوييد ما از آن بی‌خبر بوديم).

سایر فرزندان آدم بین این دو مقام، جای گرفتند. این امتحان دوم جز برای این نیست که خداوند با مردم اتمام حجّت نماید تا کسی نگوید به من فرصتی دیگر داده نشد. این امتحان دوم جز از سرِ لطف و کَرَم خداوند سبحان و متعال، نبود. امتحان سومی نیز برای کسانی که ایمان محض دارند و کسانی که در کفر محظ غوطه‌ور شده‌اند، وجود خواهد داشت؛ از آنجا که پاداش اولیای خداوند بسیار عظیم و عِقاب و کیفر دشمنانش نیز بسیار شدید می‌باشد، به امتحان سومی وارد خواهند شد تا نتیجه‌ی هر کس به او نشان داده شود:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«بَلْ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ»(5)

(نه، آنچه را که پیش از این پوشيده می‌داشتند اکنون برايشان آشکار شد. اگر آنها به دنيا بازگردانند باز هم به همان کارها که منعشان کرده بودند بازمی‌گردند، اينان دروغگويان‌اند)

و حجّت خداوند بر خلقش با برتری دادن اولیایش و انتقام از دشمنانش، کامل گردد؛ کسانی که ایمان محض دارند و کسانی که در کفر محض غوطه‌ورند؛ تا کسی نگویید که چرا به کسی چنین مقام و مرتبه‌ی عظیمی عطا کردی و کسان دیگری را آن چنان عذاب نمودی که احدی از عالمیان را آن گونه عذاب نکردی؟؟ با اینکه خداوند فرصت دیگر به اینان عطا فرمود و با اینکه خداوند امتحانشان را تکرار نمود، دست برنداشتند و گفتند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ»(6)

(می‌گويند: ای پروردگار ما، ما را دو بار ميرانيدی و دو بار زنده ساختی. پس ما به گناهانمان اعتراف کرده‌ايم. آيا بيرون شدن را راهی هست؟)

و خداوند مردم را برحذر می‌دارد از اینکه عاقبتشان بعد از مرگ، پشیمانی باشد؛ با این سخن خود:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ»(7)

(ای پروردگار من، چرا مرگ مرا اندکی به تاخير نينداختی تا تأیید و تصدیق کنم و از شايستگان باشم؟)

امیداوارم متوجه شده باشی که تولد انسان در این عالم به معنی ابتدای خلقت او نیست بلکه نهایت چیزی که می‌رساند این است که ابتدای ورودش به این عالم جسمانی برای امتحان دوم می‌باشد؛ پس از اینکه خداوند امتحان اول و نتیجه‌اش را از یادش برده است.

خداوند متعال می‌فرماید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ * عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لا تَعْلَمُونَ * وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلا تَذَكَّرُونَ»(8)

(ما مرگ را بر شما مقدّر ساختيم و بی‌همتاییم * از اینکه به جای شما قومی همانند شما بياوريم و شما را به صورتی که از آن بی‌خبريد از نو بيافرينيم * شما از آفرينش نخست آگاهيد؛ چرا به يادش نياوريد؟)؛

یعنی بر اینکه دوباره شما را در یک زندگانی جدید و عالمی جدید، حیات ببخشیم و حتی شما در گذشته نیز زندگانی داشته‌اید، پس چرا به یادش نمی‌آورید؟ بلکه انسان چیزی را به یاد نمی‌آورد مگر به خواست و اراده‌ی خداوند سبحان.

فکر می‌کنم در آنچه گفته شد پاسخ تمام سوال‌هایت باشد؛ به عنوان مثال پاسخ برخی پرسش‌هایت را با جملات زیر، می‌دهم:
«بدان که من قبل از اینکه متولد شوم، یمانی بوده‌ام و در این عالم جسمانی از این موضوع اطلاع نداشتم تا خداوند مرا یادآوری و آگاهم نمود».
«برخی از علوم این عالم جسمانی را همانند انبیای پیشین، آموختم؛ عیسی(ع) نجار بود و نجاری را از یوسف نجار آموخت».

«بسیار می‌دانم ولی در عین حال، چیزی نمی‌دانم تا اینکه خداوند آنچه در صفحه‌ی وجودم وجود دارد را به یادم آورد».

همچنین به شما متذکر می‌شوم که علم در آسمان نیست تا به سوی شما پایین آید و در زمین نیز نیست که برایتان خارج شود، بلکه درون سینه‌ها است؛ بنابراین از خداوند بخواه تا به تو بفهماند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَاتَّقُوا اللهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللهُ وَاللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»(9)

(از خداوند بترسيد تا خدا شما را تعليم دهد و او بر همه چيز آگاه است).

من، شما و تمام انسان‌ها، همگی نیازمند بازگشت به خداوند هستیم تا ما را باخبر سازد که چه کسی هستیم، از کجا آمده‌ایم و به کجا خواهیم رفت.

بدان و آگاه باش که هیچ انسانی به آرامش نمی‌رسد مگر اینکه خداوند پاسخش دهد و حق را از طریق خداوند بشناسد؛ دراین صورت، دیگر برایش فرقی نمی‌کند که مرگ به سراغش بیاید یا او سراغ مرگ برود، نه زندگی را به مرگ ترجیح می‌دهد و نه مرگ را به زندگانی، دیگر هیچ خواست و اراده‌ای برایش باقی نخواهد ماند مگر خواست و اراده‌ی دوستش، خداوند سبحان. آن هنگام که مردم در خواب به سر می‌برند، بیدار خواهد بود؛ تا با دوستی که هرگز نمی‌خوابد، خلوت کند. وقتی نماز می‌خواند یا قرآن قرائت می‌کند اطمینان دارد که دوستش او را می‌شنود و به او توجه می‌نماید؛ پس چشمانش اشک‌بار خواهد شد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
«وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ»(10)

(چون آنچه را که بر پيامبر نازل کرده‌ايم بشنوند، از آنچه از حق شناخته‌اند چشمانشان اشک‌بار می‌شود. می‌گويند: ای پروردگار ما، ايمان آورديم، ما را نيز در زمره‌ی شاهدان بنويس).

اما در مورد آنچه در خانه‌ی خدا برایت اتفاق افتاد: معروف است که کبوتر، نامه‌بر است و سقوط کردن چیزی از او بر تو یعنی خبری به تو خواهد رسید و چون این حادثه در خانه‌ی خدا رخ داد یعنی پیام و نامه از سوی خداوند می‌باشد. از خداوند می‌خواهم، بعد از اینکه حق را طلب کردی، تو را بر آن توفیق عطا فرماید و در دنیا و آخرت نیکی را نصیبت فرماید. او یاور من است و دوست‌دار صالحین.

دعایی برای هدایت و روزی درخواست نمودی، تو را به نماز شب سفارش می‌کنم و دعای زیر را که از زین العابدین علی بن الحسین(ع) می‌باشد، بعد از آن قرائت نما:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
إِلَهِیْ غَارَت نُجُوْمُ سَمَائِکَ، وَ نَامَت عُیوْن أَنَامِکَ، وَ هَدَأَت أَصْوَاتُ عِبَادِکَ وَ أَنْعَامِکَ، وَ غَلَّقَتِ المُلُوْکُ عَلَیْهَا أَبْوَابَها، وَ طَافَ عَلَیْهَا حُرَّاسُهَا، وَ احْتَجَبُوا عَمَّن یَسأَلُهُم حَاجَة أَوْ یَنْتَجِع مِنْهُمْ فَائِدَة؛ وَ أَنْتَ یَا إِلَهِی حَیٌّ قَیُّوْم، لَا تَأخُذُکَ سِنَةٌ وَ لَا نَوْم، وَ لَایَشْغَلُکَ شَیء عَنْ شَیء أَبْوَابُ سَمَائِکَ لِمَن دَعَاکَ مُفَتَّحَات، وَخَزَائِنُکَ غَیْر مُغَلَّقَات، وَ أَبوَابُ رَحْمَتِکَ غَیْرُ مَحْجُوْبَات، وَ فَوَائِدُکَ لِمَن سَأَلَکَهَا غَیْرُ مَحْظُوْرَات، بَلْ هِی َ مَبذُوْلَات. أَنتَ إِلَهِی الکَرِیْم، الَّذِی لَاتَرُدّ سَائِلاً مِنْ المُؤْمِنِیْن سَأَلَکَ، وَ لَا تَحْتَجِب عَنْ أَحَدٍ مِنْهُم أَرَادَکَ، لَا وَ عِزَّتِکَ وَ جَلَالِکَ، لَا تَخْتَزِلُ حَوَائِجَهُم دُوْنَکَ، وَ لَایَقْضِیْهَا أَحَدٌ غَیْرَکَ، وَقَدْ تَرَانِی وَ وُقُوْفِی، وَ ذُلَّ مَقَامِی بَیْنَ یَدِیْکَ و تَعْلَمُ سَرِیْرَتِی، وَ تَطَّلِع عَلَی مَا فِی قَلْبِی، وَ مَا یَصْلُحُ بِهِ أَمْرُ آخِرَتِی وَدُنیَای.

اللَّهُمَّ إنْ ذَکَرْتُ المَوْت وَ هَوْل المطلَع وَ الوُقُوْف بَیْنَ یَدَیْکَ نَغَّصَنِی مَطمَعِی وَ مَشرَبِی وَ أَغَصَّنِی بَرِیْقِی، وَ أَقْلَقَنِی عَن وسَادی، وَ مَنَعَنِی رُقَادِی، کَیْفَ یَنَامُ العَاقِلُ وَ مَلَکُ المَوْتِ فِی طَوَارِقِ اللَّیْلِ وَ طَوارق النَّهَار؟! بَلْ کَیْفَ یَنَامُ العَاقِلُ وَ مَلَکُ المَوْتِ لَایَنَامُ، لَا بِاللَّیْلِ وَ لَابِالنَّهَارِ، وَیَطْلِبُ قَبْضَ رُوْحِهِ بِالبَیَاتِ أَو فِی آنَاءِ السَّاعَاتِ؟!

(و کان(ع) یسجد بعد هذا الدعاء و یلصق خده بالتراب و یقول):

أَسأَلُکَ الرّوْحَ وَ الرَّاحَةَ عِنْدَ المَوْتِ، وَ العَفْوَ عَنِّی حِیْن َ أَلْقَاکَ.
خدای من! ستارگان آسمانت فرو رفته، و دیده‏های خلقت فرو خفته، و صداهای بندگان و چهارپایانت خاموش شده، و پادشاهان درها را به روی خود بسته در حالی که نگهبانان در گرد آن درها به حفاظت مشغول‌، و خود را از کسی که حاجتی از آنان خواهد یا احسانی طلبد پنهان داشته‏اند، و تنها تو ای خدای من، زنده و پاینده‏ای که نه خواب تو را فرا می‌گیرد و نه چُرت، و هیچ چیز تو را از چیز دیگر سرگرم نسازد، درهای آسمانت برای دعا کنندگان باز است، و خزاینت بسته نیست، و درهای رحمتت پوشیده نیست، و احسان‌های تو برای آن کس که از تو درخواست کند ممنوع نیست بلکه همه مبذول و در دسترس است. خدای من، تو همان کریمی هستی که هیچ درخواست کننده‏ای از مؤمنان را که به تو روی آورد از بارگاهت دور نسازی، و از هیچ کدام از آنها که قصد تو را کرده خود را پوشیده نداری، نه، به عزت و جلالت سوگند که نیازها و خواسته‌های آنان در پیشگاهت به تعویق نیفتد، و کسی جز تو به بر آوردنش دست نیازد. تو من و ایستادنم و خواریم را در پیشگاه خودت می‏بینی، و راز درونیم را می‏دانی، و از آنچه در دل دارم و از آنچه صلاح کار دنیا و آخرتم به آن بسته است آگاهی. خداوندا، یاد مرگ و ترس از حوادثِ پس از آن و ایستادن در پیشگاهت طعام و شراب را ناگوارم ساخته، و آب دهانم را گلوگیرم نموده، و از بسترم برکنده، و از خوابم بازداشته است. چگونه بخوابد آن کس که از ورود فرشته‌ی مرگ در پیشامدهای شبانه روز می‏هراسد، بلکه چگونه عاقل به خواب رود حال آنکه فرشته‌ی مرگ، شب و روز خواب ندارد و روح او را در شبانگاهان و در همه‌ی لحظات دنبال می‏کند.

(و امام(ع) بعد از خواندن این دعا سجده می‏کرده ‏اند و رخسار مبارک خود را بر خاک گذاشته، می‏گفته ‏اند: رحمت و راحتی به وقت مرگ و آمرزشم را به وقت دیدارت از تو خواستارم.

منابع:

1- شوری: 52.
2- شوری: 52.
3- کافی: ج 1 ص 273.
4- اعراف: 172.
5- انعام: 28.
6- غافر: 11.
7- منافقون: 10.
8- واقعه: 60 تا 62.
9- بقره: 282.
10- مائده: 83.

احمد الحسن