Logo

پاسخ های فقهی ( مسایل متفرقه جلد دوم ) - ازدواج و طلاق

ازدواج و طلاق

سوال

پرسش 37:

آیا جایز است با مراعات احکام شرعی امام احمد‌الحسن ع برای غیر انصار شاهد (عقد) باشم یا عقد آنها را بخوانم؟ و اگر شهودِ دیگر از انصار نباشند چطور؟

پاسخ:

جایز است.

پرسش 38:

معنای این حدیث چیست؟ رسول خدا ص می‌فرماید: «کسی‌که دو زن دارد و در تقسیم کردن خودش و مالش بین آن دو عدالت را رعایت نکند، روز قیامت در غل و زنجیر می‌‌آید در حالی‌که او را آرام آرام می‌کِشند تا وارد آتش شود».

آیا هیچ انسان غیرمعصومی می‌تواند خودش، مالش و محبتش را بین آن دو با عدالت تقسیم نماید؟

پاسخ:

خداوند توفیقتان دهد. عدالت بین همسران، به معنی حقوق واجب آنها است؛ مانند قسمت یا خوابیدن نزد همسر و نفقه واجب.

پرسش 39:

اگر شریک زندگی‌مان امام را نپذیرد و حق را انکار کند چه باید کنیم؟

پاسخ:

خداوند توفیقتان دهد. صبر کنید تا خداوند حکم کند که او مهربان‌ترین مهربانان است. چه بسا خداوند ـ‌هر‌چند پس از مدتی‌ـ برای برخی از مردم هدایت نوشته باشد.

پرسش 40:

یکی از خواهران انصار ما از من درخواست نمود که در مورد شوهرش سؤالی بپرسم. این خواهر و فرزندانش به امام احمد‌الحسن ع ایمان دارند و شوهرش ایمان ندارد و در حین بحث‌ها به امام احمد‌الحسن ع توهین نموده است. از خداوند سبحان درخواست آمرزش داریم و به سویش توبه می‌کنیم. اکنون این خواهر می‌پرسد که آیا با او مانند یک ناصبی رفتار کند؟ آیا از او طلاق بگیرد؟ این مورد مهم‌ترین مسئله او می‌باشد.

از خدا می‌خواهم که او و همه انصار را به آنچه که مورد رضایش است توفیق عطا فرماید!

پاسخ:

شاید او را تحریک کرده باشند یا در حالت عصبانیت بوده باشد که شیطان از آن سوء‌استفاده نموده و او را در چنین موقعیتی انداخته باشد. تنها با یک رفتار، با کسی به صورت دشمن ناصبی رفتار نمی‌شود، مگر اینکه یقین حاصل شود که این کارش از روی عمد و با تعقّل انجام شده باشد. حتی اگر از روی قصد و عقل انجام داده باشد و در موردش حکم به ناصبی بودن جاری شود، چه می‌دانی، شاید بعداً پشیمان شده، به سوی حق باز‌گردد؛ همان‌طور که برای افراد بسیاری اتفاق افتاده است و خداوند آنان را هدایت نمود و حق را شناختند. به طور کلی با مردم با مهربانی رفتار کنید تا خداوند احوالات شما را اصلاح و به واسطه شما، آفریده‌هایش را به راه مستقیمش هدایت کند.

پرسش 41:

مشکل من با شوهرم، پدر دخترم می‌باشد ... 7 ماه است که من با خانواده‌ام زندگی می‌کنیم؛ زیرا با او اختلاف دارم. او در خانه نمی‌خوابد و به من و کودکش اهمیتی نمی‌دهد و با کسان دیگری که از راه اینترنت با آنها صحبت می‌کند رابطه دارد. مهم این است که مشکلات ما بسیار است و همه‌اش به خاطر دوری او از من و از خانه و دل‌مشغولی‌های او می‌باشد. آن‌گونه که خودش می‌گوید، زندگی و کار خاصی دارد. او نمی‌خواهد فرزندانی داشته باشیم؛ زیرا هر روز و با هر مشکلی هرچند کوچک، سخن از طلاق را به میان می‌کشد. گاهی حس می‌کنم او مشکلاتی را با من به وجود می‌آورد؛ علی‌الخصوص در همین اواخر. خداوند خواسته است که دختری روزی‌مان شود که اکنون یک سال و نیم دارد و با من زندگی می‌کند. او بر طلاق اصرار دارد و هیچ دلیلی هم ندارد جز اینکه ما کفو (همسنگ) هم نیستیم و من مناسب او نمی‌باشم و مشکلاتی را به وجود می‌آورد.

از آن‌جا که من می‌دانم مبغوض‌ترین حلال از نظر خداوند طلاق است، با او بسیار راه آمده‌ام و خانواده‌ام نیز با او راه آمده‌اند تا بازگردیم و در راه خداوند و با چشم‌پوشی زندگی کنیم؛ خصوصاً اینکه یک دختر هم داریم.... او گناهکار است و من نیز خودم را بی‌گناه نمی‌دانم؛ چرا که نفس اماره به بدی دستور می‌دهد. او مداح حسینی است و واقعاً تکبّر دارد و فکر می‌کند بهترین فردِ روی زمین است.... با تمام وجودم او را دوست می‌داشتم. خداوند گواه است که ماه‌های اول ازدواج‌مان با من خوب بود، ولی پس از یک سال تغییر کرد و امروز پس از پنج سال از ازدواج‌مان سخن از طلاق و جدایی به میان می‌آورد. بر او، رفتارها و کارهایش نسبت به خودم بسیار صبر کردم؛ ولی او جز طلاق و جدایی چیزی نمی‌خواهد و به من گفته است که من در حضور خانواده‌ام و خانواده او طلاق داده شده‌ام. بسیاری از مردم می‌دانند که پس از تلاش‌های بسیار برای قانع کردن، او قصد بازگشت ندارد و همان‌طور که او خواست، به طلاق راضی شدم. ولی او اکنون می‌خواهد که از حقوق خودم صرف نظر کنم.....و اینکه تعهد بدهم که ازدواج نکنم و اگر ازدواج کنم، کودک را به او تحویل دهم.... در حالی‌که او فقط چند ماه اندک با او بود و در طول این 7 ماه به من و او نفقه‌ای پرداخت نکرده است.... اگر چنین کنم، طلاقم می‌دهد و اگر شروطی را که حقی از حقوق من است نپذیرم، مرا همین‌طور بلاتکلیف نگه می‌دارد.... من اصلاً به ازدواج فکر نمی‌کنم.... ولی نمی‌خواهم این موضوع را مکتوب نمایم.... یعنی من نه شوهردار هستم و نه مطلقه....

با توجه به اینکه او مرا در دادگاه طلاق داده، ولی من می‌خواهم براساس شرع از او جدا شوم.... چرا‌که من در اروپا زندگی می‌کنم و برای کار بیرون می‌روم و بیرون از خانه، نیازهایی دارم و همه این‌ها به اجازه شوهر نیاز دارد.... و تا حال حاضر فقط نام من بر او می‌باشد ولی او نه مرا می‌بیند و نه از من سراغی می‌گیرد.... امام من، احمد! راه‌حلی می‌خواهم.... با کسی‌که فقط شبیه مردان است چگونه رفتار کنم؟ می‌خواهم از او جدا شوم و می‌خواهم آزاده باشم و وقتم برای تربیت دخترم و توجه به دینم و دعوت مبارک شما آزاد باشد؛ چرا‌که من از مشکلات و از کسانی‌که اصلاً از خدا ترسی ندارند به ستوه آمده‌ام. آیا می‌توانم از او جدا شوم؟ یا آقای من، شما راه‌حل دیگری دارید؟

پاسخ:

اگر تو را در حضور شاهدانی از خانواده خودت و خانواده خودش طلاق داده است و تو از آخرین پاکی که با تو آمیزش کرده است به پاکی دیگری منتقل شده‌ای، از نظر شرعی مطلقه هستی؛ و اگر در مدت منتقل شدن تو از آخرین پاکی که با تو آمیزش کرده به پاکی دیگر در خانه خانواده‌ات زندگی می‌کردی ـ‌یعنی او با تو نبوده است‌ـ در این صورت طلاق صحیح است، هر ‌چند که در حال طلاق حایض بوده باشی؛ و اگر پس از این طلاق تا زمانی‌که عُدّه طلاق به پایان رسد به یکدیگر رجوع نکرده باشید، اکنون مطلقه هستی و او هیچ حقی ندارد و با او مانند بقیه مردان نامحرم برخورد کن.

حتی در مورد طلاق در دادگاه نیز اگر او تو را در حضور شاهدانی طلاق داده و تو در پاکی بوده باشی و با تو آمیزش نکرده باشد، طلاق صحیح است.

اما درخواست او از تو برای کوتاه آمدن از حقوق خودت، با توجه به اینکه او کسی است که تو را طلاق داده، خواستی باطل و غیرشرعی است و حق ندارد از تو درخواست نماید که از حقوق شرعی‌ات کوتاه بیایی و اگر پدر، مؤمن به حق نباشد، سرپرستی کودک از حقوق شرعی تو خواهد بود و نمی‌تواند از تو بخواهد که از آن چشم‌پوشی کنی.

اگر طلاقِ شرعی با شروط پیشین که برایت بیان کردم و در کتاب شرایع مشخص است حاصل نشده باشد و حکم طلاق از او را می‌خواهی، می‌توانی این پاسخ یا مضمون آن را برایش بفرستی و از او درخواست کنی طی یک ماه از ابلاغ به او نامه‌ای به سایت بنویسد و در آن وضعیتش را شرح دهد به همان صورتی که شما انجام دادی؛ چرا‌که صدور حکم، نیازمند به شنیدن از دو طرف می‌باشد. خداوند به شما توفیق دهد و گام‌هایتان را استوار بدارد. در صورتی‌که نسبت به پاسخ دادن طی 30 روز کوتاهی نماید، پس از آن می‌توانی نامه‌ای برای درخواست طلاق از او بنویسی؛ البته اگر با توجه به آنچه پیش‌تر بیان شد مطلقه نباشی. در نامه، نام کامل خودت و نام کامل او را بنویس و ان‌شاء‌الله پس از آن، گواهی طلاق شرعی برایت فرستاده خواهد شد.

پرسش 42:

اکنون من از عده می‌پرسم، زیرا من از راهی جز از سوی امام احمد‌الحسن ـ‌که جانم فدایش باد‌ـ مطلقه بودن خودم را ندانستم و خواهان دریافت گواهی طلاق شرعی هستم؛ چرا‌که امام (ع) در پاسخشان خواستند که من اسم خودم و شوهرم را بنویسم و من نوشتم. کِی گواهی طلاق شرعی برای من نوشته می‌شود؟

پاسخ:

آنچه در موضوع عدّه خواسته شده، این است که مطلقه، ازدواج نکند و شما پس از طلاق عده‌ات طی شده و به پایان رسیده است؛ دلیلی ندارد بار دیگر عده نگه داری.

اما گواهی طلاق را می‌توانی از دادگاه شرعی نجف اشرف دریافت کنی. در آن‌جا قاضی شرعیِ مشخصی وجود دارد و ایشان، سید پاک، حسن حمامی که خداوند حفظش کند، می‌باشد.

از مسئولین دادگاه شرعی نجف اشرف درخواست می‌نمایم که برای دادگاه شرعی سایتی در اینترنت یا صفحه‌ای در یکی از سایت‌های رسمی دعوت بازگشایی کنند تا ان‌شاء‌الله مؤمنان ـ‌که خداوند حفظشان کند‌ـ در هر مکانی از زمین با آنان در ارتباط باشند.

پاسخ های فقهی ج 2.

احمد الحسن