Logo

پاسخ های فقهی ( مسایل متفرقه جلد سوم ) - طهارت

طهارت

سوال

پرسش 1:

آیا پوششی که روی موی سر قرار داده می‌شود حین مسح سر در وضو مانع رسیدن آب می‌شود؟

پاسخ:

هر جسمی که پس از قرار گرفتن در محل خود دارای جرم ظاهری باشد، یعنی پیدا و آشکار بماند به‌گونه‌ای که آن قسمت از بدن را که روی آن قرارگرفته است بپوشاند ـ‌مثل موم‌ـ عایق و پوششی محسوب می‌شود که مانع رسیدن آب به بدن یا مو ـ‌اگر روی آن قرارگرفته باشد‌ـ می‌شود؛ اما معمولاً چیزی که روی موی سر قرار می‌گیرد همۀ آن را نمی‌پوشاند و قسمت‌هایی از مو یا پوست سر برهنه می‌ماند و آب می‌تواند به آن قسمت‌ها برسد؛ همین مقدار برای مسح سر در وضو کفایت می‌کند. امّا در خصوص جسمی (پوششی) که شما پرسیدی باید مشخص کنی این ماده‌ای که استفاده می‌کنی جرم دارد یا بدن آن را جذب می‌کند به‌گونه‌ای که دیگر حجاب و پوششی که مو پوست سر را بپوشاند محسوب نمی‌شود. اگر به‌مرور جذب شود، پوشش و عایق محسوب نمی‌شود و اگر همانند لایه‌ای باشد که مو پوست را می‌پوشاند، در این صورت اگر قسمت‌هایی از سر و پوست ـ‌هرچند به‌صورت قطعه‌قطعه و تکّه تکّه‌ـ برهنه مانده باشد رسیدن آب به آن‌ها برای مسح در وضو کفایت می‌کند، امّا اگر عایق باشد و همۀ مو پوست سر را بپوشاند، در این صورت چاره‌ای جز برطرف کردن آن عایق برای صورت پذیرفتن مسح وجود ندارد.

پرسش 2:

آیا منظور از دو برجستگی پا، بالاترین نقطۀ روی پا است یا دو برجستگی دو طرف پا؟

پاسخ:

دو جستگی در بالاترین نقطۀ دو پا می‌باشند.

پرسش 3:

درنتیجۀ عملیات جراحی پیشگیری، لولۀ دفع منی در آلتَم قطع گردید به‌طوری‌که هنگام ممارست جنسی پرتاب منی صورت نمی‌گیرد و فقط انزال منی به بیضه‌ها انجام می‌شود. هنگام نزدیکی یا احتلام، حکم واجب بودن یا نبودن غسل، چگونه است؟

پاسخ:

در صورت انجام نزدیکی، در هر دو حالت، غسل بر شما واجب است اما در حالت غیر جماع اگر سستی و شهوت وجود داشتـه باشد، غسل بر شما واجب می‌گردد.

پرسش 4:

حکم زنی که مُحتلم شده، نشسته و در لباسش چیزی دیده، ولی نمی‌داند همان ترشحاتی است که معمولاً از او خارج می‌شود یا مایعی است که در اثر احتلام جاری‌شده چیست؟ با علم به اینکه هنگام ادرار چیزی از او خارج نشده است.

پاسخ:

پیش‌تر کیفیت بیرون آمدن منی از زن (امناء) که غُسل را واجب می‌کند بیان گردید، ولی اگر زن مُحتلم شود وجود نشانه‌ای بر سرازیر شدن مایعی روان به سمت فرج کفایت می‌کند؛ بنابراین اگر چیزی در لباسش یافت که می‌توانست در اثر محتلم شدن باشد، ترجیح برتر آن است که آن چیز همان مایع سیال سرازیر شده در اثر احتلام است که با وجود آن غُسل بر او واجب می‌شود، مگر اینکه علم یا شک به خلاف آن داشته باشد.

این‌ها پاسخ‌هایی است که پیش‌تر بیان شده است، که چه هنگام غسل واجب و چگونه این حالت (اِمنا) تشخیص داده می‌شود:

  • - پرسش 18:

وَذی، ودی و مَذی که از مرد بیرون می‌آید وضویش را باطل نمی‌کند، ولی آنچه از زن هنگام بازی و نوازش کردن شوهرش بیرون می‌آید آیا وضو را باطل می‌کند یا با بیرون آمدن آن، غسل بر زن واجب می‌شود؟

پاسخ:

اگر منی از زن بیرون بیاید غسل می‌کند، امّا آنچه هنگام بازی و نوازش کردن همسرش از او بیرون می‌آید وضو را باطل و غسل را بر او واجب نمی‌کند، مگر آنکه همراه با لرزش یا شهوت جنسی باشد.

  • - پرسش 60:

بیرون ریختن منیِ مرد (اِمنا) روشن است؛ اِمنای زن چگونه است؟

پاسخ:

اِمنا در زن به دو صورت محقق می‌شود: 1- غالب شدن شهوت جنسی یا رَخوَت و سستی و لرزش در بدن، 2- سرازیر شدن مایع روان به فرج.(1

پرسش 5:

زنی با عادت ماهیانۀ مضطربه هرماه بیشتر از بیست روز خون می‌بیند؛ در روزهای نخستین تنها چند قطره خون است و این وضعیت بیش از ده روز ادامه دارد، پس‌ازآن خون شدّت پیدا می‌کند و این حالت نیز بیش از ده روز ادامه می‌یابد و گاهی به یک ماه هم می‌رسد. آیا عادت روزهای نخستین معتبر است یا عادت روزهای پایانی؟ او در این وضعیتی چه‌کار کند؟

پاسخ:

شروع روزهای عادتش را هنگام شدّت یافتن خروج خون قرار دهد و تعداد روزهای عادتش را همانند روزهای عادت زنان (نزدیکانش) محاسبه کند ـ‌البته اگر همه در عادت به یک‌شکل هستند‌ـ و اگر باهم اختلاف داشتند هفت روز را ایام عادت خود محاسبه کند و بقیّۀ ایامی که خون از او خارج می‌شود ـ‌خواه پیش از روزهای حیض باشد یا پس‌ازآن‌ـ استحاضه به‌حساب می‌آورد. تفصیل احکام آن را پیش‌تر بیان کردم، می‌توان به کتاب شرایع مراجعه نمود.

پرسش 6:

به علت حالات بیماریِ مشخصی که برای زن باردار وجود دارد، از رَحِمَش مایعی روان به‌یک‌باره بیرون می‌ریزد. این مایع غالباً همان مایعی است که در اطراف جنین در داخل رحم وجود دارد و یک‌مرتبه در پایان ماه هفتم و بار دوم در وسط ماه هشتم بارداری بیرون می‌ریزد. پرسش: حکم این مایع ازنظر پاک یا نجس بودن چیست؟

پاسخ:

پاک است.

پرسش 7:

آیا استمنا بدون واردکردن در یک شیء سفت و محکم حرام است؟ منظورم فقط سطحی است، حتی اگر نیّت، جلوگیری از وقوع در حرام باشد؟ و آیا پس‌ازآن غسل واجب می‌شود؟

پاسخ:

استمنا شرعاً حرام است ولی اگر بخواهید آن را با ارتکاب فاحشۀ زنا ـ‌العیاذ بالله‌ـ قیاس کنید، حرمت زنا بیشتر و شدیدتر است؛ چراکه از گناهان کبیره می‌باشد. اینکه شخصی گمان کند به‌وسیلۀ استمنا می‌خواهد از زنا دور بماند باعث حلال شدن استمنا نمی‌شود.

بر کسی که منی از او خارج شود (منی با جستن و با شهوت از او خارج گردد) غسل جنابت واجب است. همچنین اگر از زن نیز منی خارج شود غسل بر او واجب می‌گردد. این مطلب را در کتاب شرایع بیان داشته‌ام.

پرسش 8:

حکم کسی که نمی‌دانیم بر چه دینی است یا نمی‌دانیم بر دینی هست یا نه ـ‌ازنظر نجس یا پاک بودن‌ـ چیست؟ با توجه به اینکه من در کشوری اقامت دارم که بیشتر آنان بی‌دین یا بودائی هستند؛ عدّه‌ای نیز مسیحی هستند ولی نسبت آن‌ها در برابر بی‌دین‌ها بسیار اندک است.

پاسخ:

وقتی وضعیت بیشترشان به این صورت است (بی‌دین یا بودائی هستند) کسی که وضعیتش ناشناخته است جزو گروه اکثریت به شمار می‌آید تا وقتی‌که وضعیتش مشخص شود. این حکم از نظر نجس یا پاک بودن برای آنچه به غذا، نماز و سایر موارد مربوط می‌شود، می‌باشد؛ امّا شما با احسان و نیکوکاری با مردم رفتار کنید؛ چراکه اخلاق پاک و طیبه، سفیر شما در میان مردم است تا حق را به آنان بشناساند.

پرسش 9:

ما در دولت‌های بیگانه که در آن‌ها کفّار و غیر کفّار وجود دارند زندگی می‌کنیم. ما در منازل این دولت‌ها سکونت داریم و در هر دوره‌ای از خانه‌ای به خانه‌ای دیگر نقل‌مکان می‌کنیم. آیا این خانه‌ها را پاک فرض بگیریم یا نه؟ از نظر استفاده از برخی از ظرف‌های موجود در این خانه‌ها یا تماس بدن با درها و یا چیزهای دیگر.

پاسخ:

این خانه‌ها پاک شمرده می‌شوند مگر جاهایی که با رطوبت تماس داشته باشند ـ‌مثل حمام‌ها‌ـ که اگر عین نجس در آن‌ها نباشد متنجّس محسوب می‌شوند. شایان‌ذکر است که مُتنجّس غیر از خودش را نجس نمی‌کند، حتّی اگر آن را به‌صورت مرطوب لمس کند.

پرسش 10:

فهمیده‌ام که برخی کشورهای اروپایی آب‌های بازیافتی را به آب شُرب تبدیل می‌کنند. آیا نوشیدن و استفاده از این آب‌ها جایز است؟ با توجه به اینکه بعضی از انصار در این کشورها زندگی می‌کنند.

پاسخ:

تبدیل آب‌های بازیافتی به آب شرب جایز است و در استفاده از این آب‌ها پس از تبدیلشان اشکالی وجود ندارد.

پرسش 11:

حکم یخی که توسط سگ لیسیده شده باشد چیست؟ آیا نجس شمرده می‌شود یا پاک؟ و اگر نجس باشد به چه صورتی پاک می‌شود؟

پاسخ:

اگر منظور شما این باشد که سگ آب دهانش را بر روی یخ به‌جا گذاشته است، پاک شدن یخ با شُستن آن با آب امکان‌پذیر می‌باشد. در تطهیر آن، علم به اینکه باقی‌مانده‌های آب دهان سگ از روی یخ شُسته شده است کفایت می‌کند؛ یعنی یک‌بار شستن آن برای برطرف شدن نجاست و دو بار آب کشیدن پس‌ازآن کفایت می‌کند.

پرسش 12:

عبارتی که در کتاب شرایع آمده است: (طهارت با آبی که به‌وسیلۀ تابش مستقیم خورشید گرم شده باشد مکروه است). آیا منظور از این عبارت، تعمّد در گرم کردن آب با تابش خورشید است یا این حکم برای هر آبی است که در برابر خورشید قرارگرفته باشد؛ مانند آب‌گرم‌کن‌های خورشیدی که بر بام خانه‌ها قرار دارند؟

پاسخ:

منظور از (طهارت با آبی که به‌وسیلۀ تابش مستقیم خورشید گرم شده باشد مکروه است) این است که آب به‌وسیلۀ تابش مستقیم خورشید گرم شده باشد؛ بنابراین اگر آب پوشیده باشد کراهتی در آن نخواهد بود، حتّی اگر به‌عمد با تابش خورشید گرم شده باشد.

پرسش 13:

آیا می‌توان به‌جای ریختن کاغذهایی که آیات قرآنی یا نام یکی از اولیای الهی ـ‌‌که نجس کردنشان حرام است‌ـ بر آن‌ها نوشته‌شده در آب رودخانه‌ها، آن‌ها را به صنایع بازیافت کاغذ بازگرداند؟

پاسخ:

اگر دانسته شود که این نوشته‌ها طی فرآیند بازیافت به‌هیچ‌وجه نجس نمی‌شوند، می‌توان فرستاد.

پرسش 14:

آیا می‌توان کاغذهایی که رویشان بسمله یا آیۀ قرآن نوشته‌شده است را به جهت حفظ کردنشان از نجس نشدن سوزاند؟

پاسخ:

سوزاندن کاغذهایی که قرآن یا بسمله رویشان نوشته‌شده است، جایز نیست و جایز است در آب پاک افکنده شوند.

پرسش 15:

آیا سوزاندن قرآن کریم یا کتاب‌هایی که اسم‌های جلالۀ خدا (الله) یا اسم‌های پیامبر و اهل‌بیت گران‌قدرش (ع) را در بردارد، به دلیل کهنه شدن و از بین رفتن کتاب ورق‌ورق شدنش جایز است؟ یا غیر از سوزاندن ـ‌‌به جهت گرامی داشت اسم‌های خدا و محمد و آل پاک محمد (ع)‌ـ راه دیگری وجود دارد؟

پاسخ:

سوزاندن جایز نیست و باید در آب پاک ـ‌مثل رودخانه ها و دریاچه ها‌ـ افکنده شود.

پرسش 16:

پرسش من دربارۀ ستارۀ شش‌پر است: آیا همراه داشتن آن هنگام ورود به حمام و سرویس‌های بهداشتی جایز است؟

پاسخ:

جایز است.

منابع:

1- پاسخ‌های فقهی ـ کتاب طهارت.

پاسخ های فقهی ج 3.

احمد الحسن