Logo

پاسخ های فقهی ( مسایل متفرقه جلد چهارم ) - پرسش‌های مربوط به ازدواج

پرسش‌های مربوط به ازدواج

سوال

پرسش 117:

حدیثی است که می‌فرماید: «ازدواج کامل‌کنندۀ نیمی از دین است» ولی اگر امکان ازدواج فراهم نباشد چه می‌شود؟ برای نصف دین من چه اتفاقی می‌افتد؟

پاسخ:

تا هنگامی‌که مؤمن باشی ان‌شاءالله دینت برایت باقی خواهد بود.

پرسش 118:

آیا جایز است بنده در مورد توضیحات ازنظر سلبی یا ایجابی پاسخ بدهم؛ وقتی کسی از من در مورد خانمی بپرسد که قصد ازدواج با او را دارد و همچنین در مورد مردی، وقتی از خانمی خواستگاری کرده است.

حدّ و حدود اجازه داده‌شده در مورد بیان وضعیت کسی که از او پرسش شده است چیست؟

پاسخ:

پاسخ ازنظر سلبی و ایجابی در مورد ویژگی‌ها و رفتار کسی که در موردش پرسش شده، جایز است؛ ولی سخن گفتن در مورد چیزی از شخصی که اطلاعات و دانش کافی در موردش وجود ندارد جایز نیست.

پرسش 119:

کسی که همسر هاشمی دارد آیا جایز است با زن هاشمی یا غیر هاشمی دیگری ازدواج ـ‌موقت یا دائم‌ـ کند؟

پاسخ:

جایز است.

پرسش 120:

می‌خواهم برای ازدواج پیش‌قدم و قیمت مهر در این زمان را جویا شوم، زیرا باید مقدّم (پیش‌پرداخت) صِداق و مؤخّر آن در عقد رسمی در دفتر رسمی دولتی ثبت شود. آیا واجب است مهریه به‌اندازۀ مهریۀ حضرت زهرا (ع) باشد؟

یا می‌‌تواند بیشتر از آن نیز باشد؟

پاسخ:

در پاسخ پیشین بیان کردم که مهر حضرت زهرا (ع) در این زمان و هرزمانی چقدر است و ارزش آن، قیمت اثاث خانه برای دو نفر هست و این، معیار است؛ یعنی مهر مبلغی است که اثاث خانه‌ای که زن و شوهر در آن زندگی خواهند کرد چیده شود.

اگر شما مایل هستی عدد یا مبلغ معینی را به‌عنوان حداکثر مهر بدانی، بهتر است مبلغ مهریه از قیمت چهل مثقال طلای هجده عیار یا معادل آن ـبه هر شکلی‌ـ تجاوز نکند، و اگر می‌خواهی مهریه را به بخشی که ابتدا پرداخت شود و بخشی که بعدازآن پرداخت می‌شود تقسیم کنی، قیمت مذکور را به دو بخش گفته‌شده تقسیم کن.

به‌طورکلی بهتر است از مهریۀ بالا اجتناب شود حتی اگر شوهر متمکّن باشد؛ زیرا این کار سنّت زشتی در جامعۀ مؤمن است. از مصادیق بابرکت بودن زن این است که مهریۀ کم را بپذیرد و از مصادیق شوم بود او، بالا بردن مهریه و فخرفروشی است.

پرسش 121:

یکی از خانم‌های انصاری به دلیل اینکه به امام (ع) ایمان داشته و شوهرش شراب می‌نوشیده کارش به جدایی و طلاق کشیده شده است. آن‌ها فرزندانش را از او گرفته‌اند در حالی در دادگاه رسمی توافق حاصل‌شده بین طرفین این بوده که این زن جدا شود و به همراه فرزندانش جداگانه زندگی کند و اینکه شوهر سابق هزینه‌های مصرفی زن و فرزندانش را پرداخت و مسکن آن‌ها را تأمین کند به‌شرط آنکه آن زن ازدواج نکند و اگر ازدواج کند بچه‌ها، مسکن و هزینه‌ها گرفته شود.

آیا این زن شرعاً ملزم به رعایت این توافق است و بدون در جریان دادن شوهر سابقش نمی‌تواند ازدواج کند؟ و آیا او حق دارد بدون آنکه شوهر سابقش متوجه بشود به عقد کسی دربیاید؟ و آیا زندگی با فرزندانش و استفاده از مسکن و مخارج شوهر سابقش برایش حلال است، درصورتی‌که بخواهد با یک مرد انصاری ازدواج شرعی کند؟

پاسخ:

مسئلۀ ازدواجش به دست خودش است و احدی حق منع او از ازدواج کردن را ندارد؛ اما موضوع فرزندان برمی‌گردد به سن و وضعیت کودکان؛ و به‌طورکلی اگر پدر مؤمن نباشد شرعاً فرزندان جزو حقوق مادر مؤمن به‌حساب می‌آیند.

پرسش 122:

یکی از خواهران در ایران ضمن عقدش شرط نمود که مهریه‌اش را هر وقت که بخواهد دریافت کند و اکنون پس از گذشت یک سال از ازدواجش به خاطر بعضی مسائل از شوهرش درخواست مهریه کرده است.

ازآنجاکه شوهرش توانایی دادن مهریه به‌صورت نقدی را ندارد بر اساس قانون ایران، دادگاه حکم به مصادرۀ اموالش داده است تا از طریق این املاک و اموال مهریۀ همسرش به او داده شود و اگر شوهر اموال و املاکی نداشته جز سهم‌الارث نداشته باشد، دادگاه ایرانی حکم به مصادره و توقیف سهم شوهر از ارث و فروش آن را می‌دهد؛ حتی اگر سایر ورثه راضی نباشند؛ مثلاً مادر و برادرانی که سهمی در ارثی دارند که فروخته می‌شود و مرد نیز سهمی در آن دارد.

اگر بقیۀ ورثه اعتراض کنند و با فروش ارث موافقت نکنند، دادگاه ایران آنان را به دادن سهم مرد و پرداخت مهریۀ همسر از آن مجبور می‌کنند. حال پرسشی مطرح می‌شود: آیا این مسئله ازنظر شرعی جایز است؟

یعنی باوجود همۀ این شروطی که به عدم رضایت و در تنگنا قرار گرفتن سایر ورثه منجر می‌شود، دادگاه مهریۀ این زن را از این راه بدهد؟

پاسخ:

جایز است؛ ولی شایسته‌تر احسان و نیکی بین زوجین هست و زن ـ‌هرچند در سختی باشد‌ـ در این خصوص صبر پیشه کند تا خداوند روزی‌اش را عطا فرماید.

پرسش 123:

در کتاب شرایع در قسمت ازدواج نوشته‌شده است:

«نزدیکی با زن قبل از اینکه به سن نُه سالگی برسد حرام است».

از این مطلب چنین برداشت کردم که از ابتدای سن نه سالگی نزدیکی با زن جایز است.

با توجه به حرفه و محیط اطرافم در بسیاری موارد با دخترانی روبه‌رو شده‌ام که با توجه به اینکه بدنشان تحمل رابطۀ جنسی با شوهر را ندارد دچار آسیب‌های بدنی می‌گردند.

همان‌طور که در جامعۀ امروز و زمانۀ ما می‌بینیم که دختران در این سن و سال کودک محسوب می‌شوند و هنوز آمادگی عقلی و جسمانی کافی برای بر عهده گرفتن واجبات و مسؤولیت‌های پیمانی با این درجه از اهمیت را ندارند.

پس برای چه خداوند سبحان و متعال ازدواج با دختران را در این سن و سال کم اجازه فرموده است؟

و آیا صحیح است که ازدواج با دختران از زمان ولادتشان جایز باشد؟

پاسخ:

موضوع جایز بودن ازدواج دختران نه‌ساله در اسلام عبارت است از بیان حدود وضعیت شرعی، و اگر شرایط حکمرانی برای خلیفۀ خداوند مهیا گردد و قانون احوال شخصی افراد را وضع نماید، این قانونی نیست که (الزاماً) حکومت الهی طبق آن عمل کند.

بنابراین اگر امر برای خلیفۀ خدا گسترش یابد می‌تواند قیدهایی را برای منع کردن ازدواج دختران کمتر از سنی که به‌طورمعمول اعضای تناسلی زنانه‌شان کامل نشده باشد وضع نماید ـ‌همان‌طور که وجود ضرورتی برای این نوع ازدواج شرط می‌باشد‌ـ و اینکه وضعیت جسمانی دختران ازنظر معاینات پزشکیِ قانونی برای ازدواج مناسبت داشته باشد و....

و به‌طورکلی حلال دانستن این نوع ازدواج در شریعت اسلام ـ‌همان‌طور که بیان شد‌ـ دلالتی بر طبیعی بودن این وضعیت ندارد بلکه این تشریع تنها بیانگر نهایتی است که در آن سن دختران جوان ـ‌در صورت وجود ضرورت‌ـ امکان ازدواج پیدا می‌کنند.

به‌عنوان‌مثال اگر تصور کنیم که فاجعه‌ای در روی زمین رخ دهد و تنها اندکی از نوع بشر یا از مؤمنان باقی بمانند، در چنین وضعیتی مسئلۀ ازدواج و زادآوری زودهنگام ـ‌با در نظر گرفتن اقدامات احتیاطی‌ـ به جهت ضرورت حفاظت از نوع بشر و یا حفظ مؤمنان خواهد بود وگرنه احتمال انقراض نوع بشر بیشتر خواهد شد.

کسی که نظریۀ تکامل و چگونگی عملکرد مجموعۀ ژن‌ها را در طبیعت درک می‌کند آنچه من می‌گویم را (به‌خوبی) خواهد فهمید.

در این موردِ به‌خصوص اگر ضرورتی برای ازدواج زودهنگام ـ‌یا به‌عبارت‌دیگر آمادگی جنس مادۀ نوع بشر برای لقاح در سنین پایین‌ـ در محافظت از نوع بشر در ادوار پیشینِ تکاملِ «هومو»ها وجود نمی‌داشت، بدن نوع مؤنث به این صورت تکامل نمی‌یافت؛ یعنی به صورتی که آمادگی تلقیح در سنین پایین را داشته باشد.

اما در مورد آنچه برخی از پیش خودشان این حکم شرعی را پیاده می‌کنند آن‌هم بدون ضوابطش و باعث آسیب رسانیدن جسم دختران جوان و کم سن و سال می‌شوند، این خطایی از سوی آن‌ها است و خطای شریعت نیست. نه آن‌ها و نه فقهایشان، نه شایستگی پیاده‌سازی شریعت را دارند و نه شناخت حدود آن به‌صورت کامل.

از همین رو خداوند موضوع تطبیق و پیاده‌سازی را بر عهدۀ خلیفه و جانشین خود در زمینش قرار داده است.

پرسش 124:

آیا با توجه به تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی در طول زمان، برخی احکام شرعی مربوط به احوالات شخصی در برخی حالات تغییر می‌کند؟

اینگونه متوجه شده‌ام که حقوق مردان بیشتر از حقوق زنان است زیرا مسؤلیت‌ها و تکالیف مرد بیشتر از زن هست. اما چه می‌شود اگر مرد وظایفش را به‌درستی انجام ندهد و آن‌ها را به انجام نرساند؟

آیا در این صورت حقوقش همچنان پابرجا خواهد بود یا ساقط می‌گردد؟

به‌عنوان‌مثال مردی که خرجی خانواده‌اش را نمی‌دهد و اهمیتی برای فرزندانش قائل نمی‌شود گویی او هیچ وجود مادی یا معنوی در زندگی آن‌ها ندارد و قوام خانواده و تربیت، همگی بر عهدۀ زن افتاده باشد؛ آیا بازهم این شوهر چنین حقوقی دارد؟ حقوقی مثل اطاعت شدن، سرپرستی و سایر موارد؟

متأسفانه در جامعه‌های عربی و اسلامی خانواده‌هایی یافت می‌شوند که به دلیل کوتاهی شوهر یا نبودش، این خانواده‌ها را زنان به‌تنهایی اداره می‌کنند و یا به دلیل وجود شرایط سخت اقتصادی و تسلط طاغوتیان با شوهرانشان مشارکت دارند. تأثیر این وضعیت بر معادلۀ مذکور چیست؟

(اینکه شوهر حقوق بیشتری دارد چون او مسئول است).

پاسخ:

تغییر احکام در هر زمان به خلیفه و جانشین خدا بازمی‌گردد؛ بنابراین احکام می‌توانند تغییر کنند یا منسوخ گردند، و بنده پیش‌تر این مطلب را یادآور شده‌ام.

پرسش 125:

حق‌تعالی می‌فرماید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

(وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ‏ مِنْ‏ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً ً وَ الصُّلْحُ‏ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ‏ الْأَنْفُسُ‏ الشُّحَ‏ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرا)(۱ )

(و اگر زنی از بی‌مهری یا بیزاری شوهرش بیمناک باشد، بر آن دو گناهی نيست که هر دو در ميان خود طرح سازش و آشتی افکنند، که سازش بهتر است ولی بُخل و فرومايگی بر نفوس حضور (و غلبه) دارد، و اگر نيکی و پرهيزگاری پیشه کنيد قطعاً خدا به هر چه انجام می‌دهید آگاه است).

تعریف «نشوز» (بی‌مهری و ناسازگاری) مرد چیست؟

و آیا در شریعت عقوبتی برای مرد ناشز (ناسازگار) وجود دارد؟

و حکم مردی که نسبت به خانه، همسر و فرزندانش بی‌توجهی می‌کند چیست؟

پاسخ:

مسئلۀ نشوز مرد را در کتاب شرایع بیان کرده‌ام و به این معنی است که مرد همه یا برخی حقوق زن را منع می‌کند و زن حق مطالبه و دریافت آن‌ها را دارد.

پرسش 126:

وقتی در مورد زدن زن ناشزه (نافرمان) در حوزۀ دین صحبت می‌کنیم همه اتفاق‌نظر دارند که زدن نباید با شکنجه و درد و عذاب همراه باشد ولی وقتی به واقعیت زندگی می‌رسیم مشاهده می‌کنیم که وضعیت بسیار متفاوت است و ضرب و شتم بدنی همسر بسیار اتفاق می‌افتد. به‌طور دقیق حدود زدن زن ناشزه چیست؟

و سزای مردی که از این حدود تجاوز می‌کند چیست؟

و آیا قوام بخشی و اصلاح نفوس با صبر و رفتار نیکو شایسته‌تر از آزار جسمانی ـ‌که احساس خواری و زبونی را به دنبال دارد‌ـ نیست؟

به‌خصوص هنگامی‌که طرف مقابل ضعیف‌تر از شما و موردحمایت و پشتیبانی شما باشد؟

پاسخ:

کتک زدن زن یک وضعیت طبیعی و یا وضعیتی که به‌طورمعمول عمل به آن صحیح باشد نیست، بلکه در حکومت الهی اگر زن به دلیل کتک زدن شوهر اقامۀ دعوی کند به دعوایش رسیدگی و اگر مرد خطایی مرتکب شده باشد مجازات می‌شود.

پرسش 127:

زنی هستم که هشت سال است ازدواج‌کرده‌ام و شوهرم -به‌حمدالله- کار می‌کند، ولی تا امروز نه خانه‌ای در تملک داریم و نه خودرویی و نه هیچ‌چیز دیگری.

هر وقت یکی از فرزندانم بیمار می‌شود یا چیزی را می‌خواهم، پولی نداریم. وقتی همسرم حقوق ماهیانه‌اش را دریافت می‌کند جز اندکی آن‌هم برای غذا به ما نمی‌دهد و باقی را اهدا می‌کند یا می‌بخشد.

گاهی او پول‌ها را به کسانی که نیازمند نیستند می‌بخشد و یا دیگران برای چیزهایی که ضروری نیست از او پول می‌گیرند درحالی‌که و من و فرزندانم محتاج باقی می‌مانیم.

رأی شما و حکم شما دربارۀ همسرم چیست؟

هر وقت من پولی داشته باشم با او مشارکت می‌کنم ولی او پولش را با دیگران شریک می‌شود و هر وقت به او می‌گویم من از این وضعیت راضی نیستم می‌گوید رضایت تو برایم مهم نیست.

آیا این سخن او درست است؟

پاسخ:

بر شوهر واجب است که نفقۀ واجب را برای خانواده‌اش فراهم کند و حق تصرف در باقی اموالش در اختیار خودش است، هرگونه که خودش صلاح بداند، چه برای خانواده‌اش هزینه کند، چه برای خودش و یا درراه‌های خیری که مورد رضای خداوند است انفاق نماید.

پرسش 128:

زنِ یکی از انصار ـ‌درحالی‌که خودش هم جزو انصار است‌ـ نماز نمی‌خواند و (شوهرش) هر چه در توان داشته به او بخشیده تا به نمازش پایبند شود و همۀ راه‌های شرعی را به کار گرفته تا همسرش نمازخوان شود ولی فایده‌ای نداشته است.

آیا می‌تواند به خاطر نماز نخواندن او را کتک بزند و یا طلاقش بدهد؟

پاسخ:

نصیحتش کند، موعظه‌اش کند و به نمازخواندن تشویقش کند و به همین وضعیت ادامه بدهد. کتکش نزند و طلاقش ندهد.

پرسش 129:

آیا مرد انصاری حق دارد همسرش را مورد ضرب و شتم قرار دهد، به او فحاشی کند و برای هر خطا و اشتباهی که در خانه اتفاق می‌افتد همسرش را مورد سرزنش قرار دهد؟

پاسخ:

به‌هیچ‌وجه کتک زدن و فحاشی کردن جایز نیست، و این (از مردانگی) به دور است.

رابطۀ بین زن و شوهر باید از نوع رابطۀ دوستی و محبت‌آمیز باشد، نه تنفر و ناسازگاری! و از هر دو طرف انتظار می‌رود که بر همین منوال عمل کنند.

پرسش 130:

گفته‌شده است که لواط کننده نمی‌تواند با مادر و خواهر لواط شونده ازدواج کند. اگر لواط کننده به سن تکلیف نرسیده باشد وضعیت این حکم به چه صورت است؟

و اگر فرد شک داشته باشد که هنگام انجام این عمل خبیث به سن بلوغ رسیده است یا نه وضعیت به چه صورت خواهد بود؟

پاسخ:

در هر دو حالت (ازدواج) حرام نیست.

پرسش 131:

زنِ شهره به زنا چگونه شناخته می‌شود؟

اگر مدت عقد موقت یک سال باشد ولی مرد به عدم التزام و پایبندی زن شک داشته باشد، آیا جایز است عقد موقت را فسخ کند؟

آیا فسخ کردن بعد از نزدیکی جایز است؟

پاسخ:

زنی که در محیط اجتماعی‌اش به فاحشه گری شناخته‌شده باشد، معروف به زنا شناخته می‌شود و مرد می‌تواند هر وقت بخواهد عقد ازدواج موقت را فسخ کند.

پرسش 132:

متن زیر در کتاب شرایع جلد سوم آمده است:

(اگر زن از زنا حامله شود و سپس شوهرش او را طلاق دهد، باید با گذراندن ماه‌ها (سه ماه) عده نگه دارد ـ‌نه با وضع حمل‌ـ و اگر اشتباهاً با او نزدیکی شده باشد و حامله شود، به دلیل دوری شوهر از او فرزند به آن شخص نسبت داده شود، سپس شوهر زن را طلاق دهد، با وضع حمل از شخصی که اشتباهاً با او نزدیکی کرده عده نگه می‌دارد و بعدازآن عدۀ طلاق از شوهرش را نگه می‌دارد).

آیا زنی که از زنا حامله شده و شوهری نداشته باشد باید عدۀ معینی نگه دارد؟

و آیا ازدواج با او در ایام حامله بودنش چه از طرف شخصی که با او زنا کرده یا از سوی کسان دیگر جایز است؟

پاسخ:

عده‌‌ای ندارد، و جایز است که در زمان حامله بودنش باکسی که با او زنا کرده ازدواج کند و ازدواج با دیگران مکروه است.

پرسش 133:

شوهر زنی انصاری به همراه مسافرانی که همراهش بودند بیش از شش سال است که در دریا غرق‌شده‌اند و هیچ اثری از او و سایرین به دست نیاورده‌اند؛ اما این زن عدۀ وفات را نگه نداشته است.

اکنون یکی از برادران انصاری برای خواستگاری از او پیش‌قدم شده است.

آیا واجب است این زن قضای عده را به‌جا آورد تا ازدواجش با او صحیح باشد؟

یا کار دیگری باید انجام دهد؟

پاسخ:

باید ابتدا عدۀ وفات را نگه دارد.

پرسش 134:

اینجا در استرالیا وقتی کسی به صورتی قانونی و صحیح کار می‌کند حقوق خودش و همسرش و گاهی حقوق کودکانش نیز قطع می‌شود؛ درنتیجه کار دشوار می‌شود و به‌خصوص وقتی‌که مرد می‌خواهد به مسافرت برود و آن‌ها را بدون هیچ حقوقی رها کند که در این صورت تنها بر ماحصل کارکرد او تکیه می‌شود.

اینجا عراقی‌ها و همچنین برخی انصار برای خلاص شدن از این مشکل و اینکه بتوانند به‌راحتی کار کنند و حقوق زن و فرزندان قطع نشود و همچنین برای بهره‌مندی از فواید بسیار دیگر، به دولت استرالیا می‌گویند که از همسرشان جداشده‌اند.

جدا شدن ازنظر حکومت استرالیا به‌منزلۀ طلاق نیست بلکه درجۀ پایین‌تری از طلاق هست و تنها در حدّ پر کردن چند فرم است.

حکم شرعی این کار چیست؟

پاسخ:

با توجه به آنچه در این پرسش گفته‌شده، جدایی به معنی طلاق نیست و زن به‌عنوان ‌همسر شرعی‌اش باقی می‌ماند.

منابع:

1- نسا: 128.

پاسخ های فقهی مسائل متفرقه ج 4 ص 79-91.

احمد الحسن