Logo

پرسش ۶۶۴: معنی احیا، وفات، رفع و نسخ وارد شده در قرآن کریم

پرسش ۶۶۴: معنی احیا، وفات، رفع و نسخ وارد شده در قرآن کریم

السؤال/ ۶۶۴: بسم الله الرحمن الرحيم، والحمد لله رب العالمين, وصلى الله على خير خلقه محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليماً.

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین و سلم تسلیماً.

السلام على اليماني الموعود والقائم المنصور, والمهدي الأول يوسف آل محمد ورحمة الله وبركاته.

سلام و رحمت خداوند و برکات او بر یمانی وعده داده شده، قائمِ منصور و مهدی اول یوسف آل‌ محمد.

سيدي أعذرني لتطفلي وتجاوزي, أنا العبد الحقير الذي قد أخلقت وجهه الذنوب وأنهكته المعاصي أسأل الله أن يرزقني رؤيتك وصحبتك ونصرتك والشهادة بين يديك وأن يرزقني شفاعتكم في الأخرة وأن يعرف بيني وبينكم وأن يجعلني خادماً ذليلاً لكم.

آقای من! از اخلاق کودکانه و سرپیچی‌ام از شما عذرخواهم؛ بنده‌ی حقیری هستم که گناهان صورتش را سیاه و معاصی از خود غافلش نموده. از خداوند درخواست می‌کنم که دیدن، همراهی، یاری دادن و شهادت در پیشگاه شما و همچنین شفاعت شما را در آخرت روزی‌ام گرداند و من و شما را به یکدیگر بشناساند و مرا خدمت‌گذاری ذلیل برای شما قرار دهد.

سيدي لدي بعض الأسئلة إذا سمح وقتك, أرجو التفضل بقراءتها والإجابة على ما هو مقبول منها, وأعتذر في المقدمة لشدة جهلي وكثرة غفلتي.

آقای من! اگر وقت‌تان اجازه دهد، پرسش‌هایی دارم. امیدوارم بزرگواری نمایید و آن را مطالعه کنید و آنچه را که مورد پذیرش‌تان می‌باشد، پاسخ دهید. پیشاپیش از شدت نادانی و زیادی غفلتم عذرخواهم.

س1/ قال تعالى متحدثاً عن عيسی ابن مريم (عليه السلام): ﴿وَأُحْيِـي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ[آل عمران: 49].. هل المقصود بالموتى هو أحياء الناس بعد موتهم, كأخراجهم من القبور، أو المقصود هو أحياء النفوس الميته ببعث الأيمان فيها؟

سؤال 1: حق تعالی از زبان عیسی (ع) می‌فرماید: ﴿و مرده را با اجازه‌ی خداوند زنده مى‏گردانم﴾() آیا منظور از مردگان همان زنده کردن مردم پس از مرگ‌‌شان می‌باشد؟ مانند بیرون آوردن آنها از قبر‌ها؟ یا منظور زنده کردن جان‌های مرده با برانگیختن ایمان در آنها می‌باشد؟

س2/ قال تعالى: ﴿إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عيسی إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ[آل عمران: 55]. هنا ما المقصود بالوفاة هل يعني الموت, فإن كان كذلك فأين قبر عيسی ابن مريم (عليه السلام), وإن كان غير ذلك فأين هو الآن, وهل إنّ نزوله يكون بالشخص أو بالشخصية, وما المقصود من رفعه, هل هو رفع الدرجة أو غيره.. وما معنى رفعه إلى السماء المتداول علماً أنّ الآية لم تذكره.

سؤال 2: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿آنگاه که خداوند گفت: ای عيسی، من تو را برگرفته، به سوی خود بالا می‌برم﴾(). منظور از «وفات» در اینجا چیست؟ آیا به معنی مرگ می‌باشد؟ اگر چنین است، قبر عیسی بن مریم (ع) کجا است و اگر این‌گونه نیست، اکنون او کجا است و آیا فرود آمدن او با شخص خودش می‌باشد یا با شخصیتش؟ منظور از «رفع شدن» ایشان چیست؟ آیا بالا بردن درجه است یا چیزی دیگر؟.... معنای بالا بردن او به همین آسمان متداول چیست؟ با توجه به اینکه آیه آن را ذکر نکرده است.

س3/ قال تعالى: ﴿مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا[البقرة: 106]. ما معنى النسخ؟ وهل المقصود به نسخ شريعة الإسلام لما سبقها من الشرائع؟ أم نسخ آيات القرآن بعضها لبعض؟فإن كان المعنى الثاني فهل يعني إن الآيات المنسوخة يبطل العمل بها؟ فما فائدة وجودها, ولماذا كان النسخ أساساً؟

سؤال 3: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿هيچ آيه‌ای را منسوخ يا ترک نمی‌کنيم مگر آنکه بهتر از آن يا همانند آن را می‌آوريم﴾[البقرة: 106]. معنای «نسخ» چیست؟ آیا منظور از آن، نسخ شرایع پیشین توسط شریعت اسلام است؟ یا نسخ برخی از آیات قرآن توسط برخی دیگر؟ اگر معنای دوم مورد نظر است، آیا به این معنا است که عمل کردن به آیات نسخ شده باطل می‌باشد؟ فایده‌ی وجود آنها چیست و اساساً نسخ کردن برای چه می‌باشد؟

س4/ قال تعالى: ﴿وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً[الحج: 40]... ما المراد من الآية الكريمة, وهل يجب على المسلمين الدفاع عن أماكن العبادة للأديان الأخرى؟

پرسش 4: خداوند متعال می‌فرماید: ﴿و اگر خداوند بعضی را به وسيله‌ی بعضی ديگر دفع نکرده بود، دِيرها و کليساها و کنشت‌ها و مسجدهايی که نام خدا به فراوانی در آن برده می‌شود ويران می‌گرديد﴾[الحج: 40].... منظور از آیه‌ی شریف چیست؟ و آیا دفاع از اماکن عبادت ادیان دیگر بر مسلمانان واجب است؟

س5/ هل وجود التصور لدى الأنسان وجود قهري أم تخيري, فأن كان قهري ألا يتنافى مع الأمر بالخشوع, وإن كان تخييريا فماذا يجب على الأنسان في اختيار التصور المناسب؟

پرسش 5: آیا وجود داشتن تصور برای انسان، مسئله‌ای جبری است یا اختیاری. اگر جبری باشد، آیا منافی دستور به خشوع می‌باشد؟ و اگر اختیاری است، در انتخاب تصور مناسب، چه چیزی واجب است؟

س6/ ورد في بعض الكتب أسباب لنزول الآيات, فهل يعني ذلك أنّ الآية متوقف نزولها على ذلك السبب؟ بحيث لو لم يكن موجوداً ما نزلت الآية, فأن كان غير ذلك فكيف سيكون نزول الآيات, هل بصيغتها الحالية أم بالفاض أخرى متضمنة لنفس الحكم؟ وبعبارة أخرى هل إنّ الآية قبل نزولها شيء وعندما يراد تنزيلها تنزل بحسب الحال الذي يراد منها؟                                                                          

المرسل: سلمان الأنصاري - العراق/ كربلاء المقدسة

پرسش 6: در برخی کتاب‌ها، اسباب و شأن نزول آیات آمده. آیا این به آن معنا است که نزول آیه بستگی به این سبب و دلیل می‌باشد؟ به طوری که اگر این اسباب وجود نمی‌داشت، آیه نازل نمی‌شد. اگر این‌طور نیست، نزول آیات چگونه می‌باشد. آیا به همان شکل فعلی آن است یا با الفاظ دیگری که همین حکم را در بر می‌گیرد، انجام می‌شد؟ به عبارت دیگر آیا پیش از نازل شدن آیه چیزی بوده و هنگامی که نزول آن قصد می‌شود، بر اساس وضعیتی که در آن قصد صورت گرفته است، نازل می‌شود؟

فرستنده: سلمان انصاری ـ عراق ـ کربلای مقدس

سلمان انصاری ـ عراق ـ کربلای مقدس

 

الجواب: بسم الله الرحمن الرحيم

والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليماً.

پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم

والحمدلله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.

ج س1/ يحيي الأنفس والأجساد بمشيئة الله وإرادته، وعندما تكون هناك حكمة وفائدة مترتبة، فأكيد أنه يحيي الأنفس بالإيمان بالحق، وهذا هو الإحياء الحقيقي، أمّا إحياء بعض الموتى بمعنى عودة أنفسهم لأجسادهم بعد مفارقتها فأيضاً تحقق لعيسی (عليه السلام) بمشيئة الله وبحوله وقوته سبحانه، ووفق حكمة وفائدة من هذا الإحياء.

پاسخ پرسش 1: او نفس‌ها و بدن‌ها را با خواست و اراده‌ی خداوند زنده می‌کند؛ البته اگر حکمت و فایده‌ای در آن باشد. به طور قطع او نفس‌ها را با ایمان به حق زنده می‌کند و این همان زنده کردن حقیقی است. اما زنده کردن برخی مردگان به معنای بازگشت نفس‌های آنان به جسد‌هایشان پس از جدا شدن از آنها نیز برای عیسی (ع)؛ با خواست، اراده و نیروی خداوند سبحان و بر اساس حکمت و اینکه این زنده کردن، فایده‌ای در بر داشته باشد محقق شد.

ج س2/ عيسی (عليه السلام) مرفوع، ومعنى الرفع وتفصيله قد بيّنته لأحد المؤمنين، وهو منشور في كتاب، ويمكنك قراءته.

پاسخ پرسش 2: عیسی(ع) مرفوع است. معنای رفع و تفصیل آن را برای یکی از مؤمنان بیان نمودم و در کتابی منتشر شده است و می‌توانی آن را مطالعه کنی.()

ج س3/ النسخ يشمل الشرائع السابقة وأيضاً يشمل الشريعة التي جاء بها الرسول (صلى الله عليه وآله) والقرآن، وأما فائدة المنسوخ أو الآية المنسوخة أو العمل بها، هو أن الحكمة: العمل بها قبل نزول الناسخ لها، مثلا ان تكون لتقية أو امتحان الناس أو التدرج معهم في معرفة الحق وتحمله.

پاسخ پرسش 3: نسخ کردن شامل شرایع پیشین و همچنین شامل شریعتی می‌شود که رسول خدا (ص) آن را آورده و همچنین قرآن، می‌باشد. اما فایده‌ی منسوخ یا آیه‌ی منسوخ شده یا عمل به آن، در حکمتی که در بر دارد می‌باشد: عمل به آن پیش از نزول نسخ کننده‌اش؛ مثلاً اینکه برای تقیه باشد یا برای آزمایش مردم یا همراهی با آنان در شناخت حق و تحمل آن.

ج س4/ هذه الآية قد بيّنتها في المتشابهات فيمكنك القراءة إن شاء الله.

پاسخ پرسش 4: این آیه را در کتاب متشابهات بیان نمودم و ان‌شاء‌الله می‌توانی آن را مطالعه کنی.

ج س5/ الإنسان مختار والصور التي ترتسم في ذهنه مصدرها أحد ثلاثة؛ إمّا نفسه وما يفكر به هو قبل هذا التصور، أو الشيطان وجنده، أو الله سبحانه وجنده من الأولياء والملائكة، أي يمكن اختصار الأمر بين ثلاثة؛ الله، والنفس، والشيطان، فالمطلوب من الإنسان أن يخلص لله ويجعل تفكيره دائماً في الله وما يريده الله ليكون ما في نفسه هو ذكر الله وأوليائه وما يريد الله وأولياؤه وبقدر إخلاص الإنسان يكون ما يرد عليه نقياً من هوى النفس والدنيا والشيطان.

پاسخ پرسش 5: انسان اختیار دارد و منبع تصویری که در ذهنش رسم می‌شود، یکی از سه مورد می‌باشد: یا از سوی (نفس) خودش و آنچه پیش از این تصور در فکرش بوده، می‌باشد، یا از سوی شیطان و سربازانش، و یا از جانب خداوند سبحان و اولیا و فرشتگانی است که سربازان او هستند. یعنی می‌توانیم مسئله را در سه مورد خلاصه کنیم: خداوند، نفس و شیطان. آنچه که از انسان خواسته شده این است که برای خداوند اخلاص ورزد و تفکّرش را همیشه برای خداوند و آنچه او می‌خواهد، قرار دهد؛ تا آنچه درونش است، یاد خداوند، اولیای او و آنچه خداوند و اولیایش می‌خواهند، باشد. به میزان اخلاصِ انسان آنچه بر او می‌گذرد، از هوای نفس، دنیا و شیطان پاک می‌شود.

ج س 6/ القرآن في العوالم العلوية أكيد أنه شيء آخر لأنّ العوالم العلوية ليست عوالم ألفاظ، الألفاظ هي جزء من هذا العالم الجسماني وبالتالي فلا يمكنك تقييد القرآن بالألفاظ، بل غاية ما في الأمر أن هذا العالم الجسماني لتُظهر فيه المعنى تحتاج إلى اللفظ؛ ولهذا كانت الألفاظ هي التي أظهرت معاني وحقائق القرآن في هذا العالم وأظهرتها بقدر هذا العالم الجسماني.

پاسخ پرسش 6: در عوالم علیا، به طور قطع قرآن چیزی دیگر است؛ چرا که عوالم علیا، عوالم الفاظ نیستند. الفاظ جزئی از این عالم جسمانی می‌باشد و در نتیجه امکان ندارد بتوان قرآن را در قید و بند الفاظ محدود کرد. بلکه در این خصوص حداکثر به این صورت است که برای اینکه در این عالم جسمانی معنا آشکار شود، به لفظ نیاز می‌باشد؛ از همین رو الفاظ چیزی هستند که معانی و حقایق قرآن را در این عالم آشکار می‌کنند، و به اندازه‌ی (ظرفیت) این عالم جسمانی، آن را آشکار می‌نمایند.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.

أحمد الحسن - جمادي الآخرة/ 1432 هـ

والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته

احمدالحسن ـ جمادی الآخر ۱۴۳۲ ه



 

احمدالحسن ـ جمادی الآخر ۱۴۳۲ ه