Logo

السؤال/ ٤٢٢ ، الجواب المنير عبر الأثير ، الجزء الخامس: پرسش / ٤٢٢ : پاسخ‌های روشنگرانه جلد پنجم:

 


السؤال/ ٤٢٢ ، الجواب المنير عبر الأثير ، الجزء الخامس:

پرسش / ٤٢٢ : پاسخ‌های روشنگرانه جلد پنجم:


 

السؤال/ ٤٢٢ :

بسم الله الرحمن الرحيم
السلام والصلاة على قائم آل محمد ويمانيهم الموعود أول المهديين وأول المؤمنين وزينة الأولين والآخرين سيديومولاي أحمد الحسن (ع).


 

پرسش / ٤٢٢ :

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام و صلوات بر قائم آل محمد و یمانی موعود ایشان، اول مهديين و اول مومنين و زینت اولین و آخرين، آقا ومولایم احمد الحسن (ع).


 


١-بسم الله الرحمن الرحيم ﴿لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَاإِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَافَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾([البقرة:٢٨٦.]). 
سيدي، صدر هذه الآية ينفي التكليف بما هو خارج الوسع، وفي وسطها ضمن الدعاء الوارد في الآية قوله تعالى: ﴿رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ﴾ فما هو مراده تعالى من قوله هذا ؟؟

٢- ما تفسير قوله تعالى: ﴿رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا﴾، وهل الإنسان يؤاخذ على النسيان ؟


١-بسم الله الرحمن الرحيم ﴿ خداوند هیچ کس را جز به اندازۀ طاقتش تکلیف نمی کند، هرکه کاری [پسندیده] انجام داده به سود خود اوست، و هرکه کاری [زشت] مرتکب شده به زیان خود اوست، [مؤمنان می گویند:] پروردگارا! اگر [انجام دستوری را] فراموش کردیم، یا مرتکب اشتباه شدیم ما را مجازات مکن، پروردگارا! تکالیف سنگینی آن گونه که بر عهدۀ پیشینیان ما گذاردی بر عهده ما مگذار، پروردگارا! تکلیفی که طاقتش رانداریم برما واجب نکن! از ما بگذر، و ما را بیامرز، و به ما رحم کن! تو سرپرست مایی، پس ما را بر کافران پیروزکن!﴾([البقرة:٢٨٦.]).

آقای من، ابتدای آیه تكليف خارج از وُسع و توان را نفی می‌کند، و در وسطش این دعاء وارد می‌شود : ﴿پروردگارا بر ما آن چه که توانش را نداریم، تحمیل مکن﴾ و منظور خداوند از این کلام چیست؟؟

۲- تفسير فرموده خداوند متعال که می‌فرماید : ﴿ پروردگارا اگر ما فراموش کردیم یا خطاء نمودیم، ما را مواخذهمكن﴾، چیست و آیا انسان به‌خاطر فراموشی مواخذه می‌شود؟


 


٣- عن منصور بن حازم، قال:

(قلت لأبي عبد الله (ع): إنّ الله أجلّ وأكرم من أن يعرف بخلقه، بل الخلق يعرفون بالله، قال: صدقت). سيدي ما هومراده (ع) من هذا الحديث ؟


 

٣- عن منصور بن حازم، قال:

( به امام صادق (ع) عرض کردم: همانا خداوند بزرگوارتر و باعظمت‌تر از آن که به واسطه خلقش شناخته شود،بلکه خلق به واسطه او شناخته می‌شوند، فرمودند: راست گفتی). آقای من، منظورشان از این سخن چیست؟؟


 


٤- سيدي من لطفك بين ما هو المراد من قول أمير المؤمنين:

(رأته القلوب بحقائق الإيمان) الوارد في هذا الحديث: عن أبي عبد اللّه (ع), قال: (جاء حبر إلى أمير المؤمنين (ع) فقال: يا أمير المؤمنين، هل رأيت ربك حين عبدته ؟ فقال: ويلك ما كنت أعبد رباً لم أره, قال: وكيف رأيته ؟ قال: ويلكلا تدركه العيون في مشاهدة الأبصار, ولكن رأته القلوب بحقائق الإيمان).


 

٤- آقای من به بزرگواری خودتان، مقصود این کلام امير المؤمنين الله را برای ما بیان کنید:

(قلب ها با حقیقت ایمان او را می بینند). كه در این حدیث آمده است: أبي عبد الله (ع) می‌فرماید:(عالمی خدمتامير المؤمنين (ع) رسید و گفت ای امیر مؤمنان : پروردگارت را هنگام پرستش او دیده‌اي! فرمود: وای بر تو! منآن نیستم که پروردگاری را که ندیده‌ام را بپرستم، عرض کرد: چگونه او را دیده‌ای؟ فرمود: وای بر تو دیدگانهنگام نظر افکندن او را درک نکنند ولی دلها با حقایق ايمان او را دیده‌اند).


 


 


۵- ﴿لَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾([القصص: ٨٨.]).

وجه الله الإمام (ع) حسب ما جاء عنكم أهل البيت, سيدي ما المقصود من قوله تعالى هالك ؟ وبعبارة أخرى مامراده تعالى من هلاك الأشياء ؟


 

۵- ﴿ با خداوند معبود دیگری را مخوان! جز او معبودی وجود ندارد، هرچیزی جز ذاتِ او فانی و نابود است،فرمانروایی [بر ظاهر و باطنِ هستی] فقط در اختیار اوست، و همۀ را به سوی او بازمی گردانند﴾([القصص: ٨٨.]).

وجه خداوند همان امام عليه السلام است، با توجه به روایاتی که از شما اهل بيت آمده است، آقای من، منظوراز "هالک" (فاني و نابود) در کلام خداوند متعال چیست؟

و به عبارتی دیگر منظور خداوند از هلاکت أشیاء چیست؟


 


 


۶- (يخرج المهدي من قرية يقال لها كرعة) ([كتاب كشف الغمة في معرفة الأئمة - للاربلي: ج٣ ص٢٤١.]). سيديبجودك وكرمك بين لي رأيك الشريف في هذا الحديث وما المراد منه وفيه.


 

۶- (مهدی از روستایی به نام کرعه خارج می شود)([كتاب كشف الغمة در معرفت ائمه - اربلي:ج٣). آقای من بهبزرگواری‌تان نظر شریف‌تان را در مورد این حدیث بیان کنید.


 


٧- قد ورد في بعض الروايات وصف المهدي بأنه شاب موفق صلوات ربي عليه، فهل لي أن أسأل مولاي عنتوضيح هذا الوصف ؟


 

۷- در بعضی روایات وارد شده که مهدی (كه صلوات پروردگارم بر أو باد) به جوانی موفق توصیف شده است، وآیا می توانم از شما توضیح این وصف را مسئلت دارم؟


 


٨- سيدي، قد بقيت على إيماني ويقيني بقية بل بقايا، فأرجوك أن تتفضل وتمن عليّ بمساعدة روحية تكمل بهاإيماني وتجعل الحق والحقيقة في قرارة نفسي مستقرة لا أحول عنها ولا أزول بمنك وجودك وحلمك عليّ، فهبنيلابتداء كرمك وسالف برك بي يا سيدي, مع اعتذاري لسوء أدبي وجسارتي على سيدي، سيدي أتراني ما أتيتك إلامن حيث الآمال، أم علقت بأطراف حبالك إلا حين باعدتني ذنوبي عن دار الوصال، فبئس المطية التي امتطتنفسي من هواها، فواهاً لها لما سولت لها ظنونها ومناها، وتباً لها لجرأتها على سيدها ومولاها.
وأرجو من مولاي وأبي الرحيم الشفيق الرفيق اليماني أن يذكرني عند ربه، وأن يجعلني من باله وفي دعائه، وأنيغفر لي ظلمي وجرمي وإسرافي على نفسي وتقصيري معه ومع أبيه الإمام المهدي (عليهما السلام). والسلامعليكم ورحمة الله وبركاته.
ولدكم الجاهل
المرسل: الشيخ الحلي - العراق


 

۸- آقای من، بر ایمانم باقی ماندم و در یقینم پس مانده‌هايي باقی‌است، امیدوارم که بر من تفضل و منت نماییدو مرا کمک روحی فرمائيد که ایمانم با آن کامل شود و حق و حقیقت را در نفسم مستقر نمايد، که با منت وبخشش شما بر من از آن دست برندارم، ای آقای من، به لطف ، بخشش و نیکی بر من عطا کن، و به خاطر بیادبی و جسارت بر آقایم عذرخواهی می کنم، آقای من، آیا می‌نگری که به‌خاطر آرزوها به سمت شما آمدم، یا بهاطراف ریسمانت چنگ نزدم مگر هنگامی که گناهانم مرا از سرزمین وصال دور کرده است، چه بد مرکبی ازهوای نفس است که نفسم دارد، وای بر او چون گمان‌ها و آرزوها آن را زینت داده است، و وای بر آن به خاطرجرأتش بر آقا و مولايش.

و از مولا و پدر مهربان و شفيق و رفيقم يماني خواهش دارم که مرا نزد پروردگارش ياد نماید، و مرا در دعایشبیاد آورد، و ستم و جرم و اسراف بر نفسم و کوتاهی با ایشان و با پدرش امام مهدی (عليهما السلام) را ببخشد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .

فرزند جاهل شما

فرستنده : شیخ حلی - عراق


 

شیخ حلی - عراق

 


الجواب:

بسم الله الرحمن الرحيم
والحمد لله رب العالمين،

وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليماً.


 

پاسخ:

بسم الله الرحمن الرحيم

والحمد لله رب العالمين،

وصلى الله على محمد و آل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليما.


 


ج س١-٢:

قال تعالى:

﴿لِّلَّهِ ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُمَن يَشَاءُ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾([البقرة: ٢٨٤.]).


 

پاسخ پرسش ۱-۲:

خداوند متعال می فرماید:

﴿ خدا را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و اگر آشکار کنید آنچه را در دل‌های شما است یا نهانداریدش حساب کند شما را بدان خدا پس بیامرزد هر که را خواهد و عذاب کند هر که را خواهد و خدا بر هرچیزی توانا است﴾([البقرة: ٢٨٤.]).


 


هذه الآية كما هو واضح فيها أن الله يحاسب على ما يُضمر في الأنفس،

أي إن أضمر الإنسان شراً يحاسب عليه،

فالله بيَّن أن هذا الأمر ليس خارجاً عن قدرة الإنسان،

أي إن الإنسان بحسب فطرته والقدرة المودعة فيه يمكنه أن يكون خيراً دائماً ولا يضمر شراً،

فهو يمكن بحسب فطرته أن يكون ممن فتح الله لهم،

﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُّبِيناً﴾،

فلا يكون للشيطان نصيب حقيقي فيه أو في نواياه وأفعاله،

ولكن مع أن هذا الأمر في حدود قدرة الإنسان فإننا نجده خارجاً عن سعة وطاقة أكثر بني آدم،

ليس بسبب نقص في فطرتهم فرضه الله عليهم،

بل بسبب تقصير منهم هم أنفسهم،

وبالتالي فالله يقول في الآية التي أتيت بها وفقك الله إن هذه المحاسبة التي تكون على ما في النفس من نوايا قدرفعت عن عامة الناس فلا يكلف الله الناس إلا بحسب وسعهم وطاقتهم التي عليها أكثرهم وإن كانوا مؤمنين،

وهذا تخفيف عن الناس،

ويعني أن الله يحاسبهم على قدرة هي في الحقيقة دون قدرتهم الحقيقية المودعة فيهم.


 

همان طور که از آیه روشن است، خداوند هر آن چه در نفس انسان پنهان است، را محاسبه می کند،

یعنی اگر انسان شری را پنهان کند آن را محاسبه می کند،

و خداوند معلوم نموده که این مسئله از دایره توانایی انسان خارج نیست،

یعنی انسان با توجه به فطرت و توانایی که در اوست ، می تواند که خير دائمی بوده و هیچ شری را پنهان نکند،

و به واسطه فطرتش می تواند از کسانی باشد که خدا برای آنها فتح نمود ،

﴿ همانا پیروزی دادیم پیروزی آشکار (یا بگشودیم برایت گشایشی آشکار)﴾،

و برای شیطان نصیبی حقیقی در وی و یا در نیات و افعالش نخواهد بود،

ولی با این که این مسئله در دایره قدرت انسان است اما ما این را خارج از توان و طاقت بیشتر مردم می بینیم،

و این به خاطر نقص در فطرت آنها که خدا برایشان قرار داده نیست ،

بلکه به سبب تقصير خود آنهاست،

و در آخر خداوند در آیه ای که آوردی -وَفَّقَكَ الله - می فرماید: این محاسبه که بر نیت هایی که در نفس خواهدبود از بیشتر مردم برداشته شده، و خداوند مردم را مگر بر حسب توان و طاقتی که بیشتر مردم دارند مکلف میکند هرچند که مومن باشند،

و این تخفیفی برای مردم است،

و به این معناست که خداوند در حقیقت آنان را بر قدرتی محاسبه می کند که کمتر از قدرتی است که در وجودآنان داده است.


 


قال تعالى: ﴿عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ﴾ أي يحاسب الله الإنسان على الشر الذي صدر منه بالفعل وليس فقط نواه،

أي إنه سبحانه يحاسب الإنسان على الشر إذا نواه وصدر منه،

ولا يحاسبه فقط على أنه نواه ولم يتمكن من إنفاذه،

أو إنه فعل شراً دون نية الفعل المسبقة.


 

خداوند متعال می فرماید : ﴿ و بر او است آنچه دست آورده است﴾ یعنی خداوند انسان را به خاطر شری که ازوی صادر شده مورد محاسبه قرار می دهد و نه فقط نیت و قصد وی،

یعنی خداوند انسان را نسبت به شری محاسبه می کند که نیت آن را داشته و از او صادر شده باشد،

و نسبت به کاری که نیت آن را دارد ولی توانایی انجام آن را ندارد، مورد حساب قرار نمی دهد،

یا این که کاری انجام دهد ولی قبلش نیت انجام دادن آن را ندارد.


 


﴿لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْعَلَيْنَا إِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَافَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾.


 

﴿ تکلیف نکند خدا کسی را جز به قدر طاقت او برای او است آنچه دست آورد اوست و بر او است آنچه دستآورده است پروردگارا مگیر بر ما اگر فراموش کردیم یا خطا کردیم پروردگارا بار مکن ما را گرانی چنانکه بارکردی آن را بر آنان که پیش از ما بودند پروردگارا و نه تحمیل کن بر ما آنچه را بدان طاقتی نیست و ببخش بر ماو بیامرز ما را و رحم کن ما را توئی سرپرست ما پس یاری کن ما را بر گروه کافران﴾.


 


فقوله تعالى:

﴿رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ... وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ﴾:

يبين أن لكل إنسان وسع وقدرة هو حددها - أي الإنسان - بعمله وسعيه،

فالمفروض به أن يطلب من الله أن يغفر له تقصيره ونسيانه - أي تركه وإغفاله - لأوامر الله.


 

و فرموده خداوند متعال که می فرماید:

﴿ پروردگارا مگیر بر ما اگر فراموش کردیم یا خطا کردیم ... و نه تحمیل کن بر ما آنچه را بدان طاقتی نیست ﴾:

روشن می کند که برای هر انسان توانایی و قدرتی است که خود انسان با عمل و سعی خودش آن را مشخصنموده است،

بر اوست که از خداوند به خاطر کوتاهی و فراموشی او -یعنی ترک و غفلت او- نسبت به دستورات خدا ،درخواست بخشش نماید.


 


﴿رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا﴾ وأيضاً يطلب أن يكون امتحانه بحدود وسعه وقدرته وإن كان دون السعةوالقدرة المودعة في فطرته،

وإن كان سبب ذلك تقصيره هو،

فلو كلفه الله فوق حدوده أي خارج وسعه وقدرته - التي هي وبسبب تقصيره دون القدرة الحقيقية المودعة فيفطرته - سيفشل ويخسر كل شيء،

وبالتالي يكون هذا الدعاء هو غاية الحكمة بالنسبة لمن خسر شيئاً ولا يريد أن يخسر كل شيء وهؤلاء هم معظمبنو آدم،

﴿وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾.


 

﴿ پروردگارا مگیر بر ما اگر فراموش کردیم یا خطا کردیم﴾ به همچنین درخواست نماید که امتحانش به اندازهتوانایی و قدرتش باشد، هرچند توانایی او پایین تر از توانایی و قدرتی که در فطرتش نهاده شده باشد،

و هر چند علت آن کوتاهی خود اوست،

و اگر خداوند بالاتر از حدودش او را تکلیف کند، یعنی خارج از توانایی و قدرت او -چیزی که به خاطر کوتاهیاوست، و آن کمتر از قدرت حقیقی اى که در فطرت او نهاده شده می‌باشد- پس شکست می خورد و همه چیز رااز دست می دهد،

در نتیجه این دعا به نسبت فردی که مقداری زیان دیده و می خواهد بیشتر زیان نکند ، که آنها بیشترِ فرزندانآدم هستند، نهایت حکمت است،

﴿ و نه تحمیل کن بر ما آنچه را بدان طاقتی نیست و ببخش بر ما و بیامرز ما را و رحم کن ما را توئی سرپرستما پس یاری کن ما را بر گروه کافران﴾.


 


ج س٣:

الله يُعرِّف نفسه بخلقه،

وليس أن خلقه يُعرِّفون به هذا هو معنى الحديث.
أي لو قلنا إن الله يُعرَف بحججه (ع)،

وحجج الله هم المعرفون بالله،

فالمراد هو أن الله عَرَّف نفسه لبقية خلقه بهم لا أنهم عَرَّفوا به.
فهم وجه الله الذي واجه به خلقه،

أي إنه هو الذي واجه خلقه بهم ليعرف لا أنهم من أنفسهم أو بأنفسهم يُعرفون بالله.
فإذا كان الأمر كذلك كانت حقيقة الأمر أنهم ليس لهم من الأمر من شيء فهو سبحانه أراد أن يُعرف فخلقهم وعَرَّفبهم وعَرَّف نفسه بهم.
أما حقيقة هذه المعرفة وكيف تكون فستجده وما تقدم بتفصيل أكثر إن شاء الله في كتاب تفسير سورة التوحيد وهوفي طريقه للنشر إن شاء الله.


 

پاسخ پرسش ۳:

خداوند خودش را به آفریدگانش می شناساند،

و این طور نیست که آفریدگانش او را می شناسند، این معنای حدیث است.

یعنی اگر بگوییم که خداوند با حجت هایش (ع) شناخته می شود،

و حجت های خداوند افرادی هستند که خداوند را می شناسند،

منظور این است که خداوند خودش را برای بقیه آفریده هایش با آنان شناسانده است، نه این که آنان به واسطهاو شناختند.

آنان وجه الله هستند که به واسطه آنها با آفریده هایش مواجه شد،

یعنی خداوند است که با کمک آنها با آفریده هایش روبه‌رو گردید تا شناخته شود، نه این که آنان از خودشان یاخود خداوند را معرفی می کنند.

و اگر امر این گونه باشد، در آن وقت حقیقت امر این است که برای آنان چیزی از امر نیست ، و خداوند سبحاناراده کرده که شناخته شود و آنان را آفریده، و با آنان شناخته شده و خودش را با واسطه آنان معرفی نمود.

اما حقیقت این شناخت و چگونگی آن را با تفصیل بیشتر ان شاء الله - در کتاب تفسير سوره توحید خواهیدیافت، و ان شاء الله این کتاب در حال منتشر شدن است.


 


ج س٤:

رؤيته سبحانه هي المعرفة،

وقد تكلمت عنها سابقاً،

ولكن إن شاء الله ستجد الأمر مفصلاً في تفسير سورة التوحيد،

وبما أنه سينشر قريباً فلا داعي أن أعيد الكلام هنا خاصة أنه طويل وفقك الله.


 

پاسخ پرسش ٤:

دیدن خداوند سبحان همان شناخت است،

و در مورد آن قبلا سخن گفتم،

ولی ان شاء الله این مسئله را به صورت مفصل در كتاب تفسير سوره توحيد خواهی یافت،

و به این‌خاطر که به‌زودی منتشر می شود، دلیلی وجود ندارد که این جا سخن را تکرار کنم، چون طولانی است. خداوند به تو توفیق دهد.


 


ج س٥:

قال تعالى:

﴿وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُم قِيَامٌيَنظُرُونَ﴾([الزمر: ٦٨.]).
الذين لا يهلكون هم من كانوا حقاً وجه الله الذي واجه به خلقه،

كرامة لهم وكرامة للاسم الأعظم الذي حملوه في قلوبهم النيرة بنوره سبحانه وتعالى،

فهؤلاء لا يهلكون ولا يفنون أبداً؛ لأنهم اختاروا الباقي سبحانه على أنفسهم،

فطوبى لهم وحسن مآب،

وهم وفقك الله ليسوا فقط محمد وآل محمد (ع) فالباب مفتوح - قبل وبعد مجيئهم (ع) - لكل إنسان ليكون وجه اللهفلا تقصروا وتضيعوا حظكم،

فالباب مفتوح والفرصة سانحة والخاسر من خسر نصيبه من هذا الفضل العظيم،

طوبى لمن اختاروا ويختارون الله سبحانه على أنفسهم،

أولئك هم المتقون حقاً.


 

پاسخ پرسش ٥:

خداوند متعال می فرماید:

﴿ و دمیده شد در صور پس بیهوش افتاده‌اند آنان که در آسمان ها و آنان که در زمین‌اند مگر آنکه خواست خداسپس دمیده شد در آن بار دیگر ناگاه ایشانند ایستادگانی نگران﴾([الزمر: ٦٨.]).

افرادی که هلاک نمی شوند، کسانی هستند که واقعا وجه الله هستند که با آنان با آفريدگانش روبه‌رو گردید،

به‌خاطر کرامت آنان و کرامت اسم اعظمی که آن را در قلب‌های نورانی‌شان به واسطه نور خداوند سبحان ومتعال - حمل کردند،

و آنان هستند که هلاک نمی شوند و اصلا از بین نمی روند؛ چون آنان خداوند باقی سبحان را بر خودشانانتخاب نمودند،

خوش به حال آنان و چه بازگشت خوبی!

و آنان خداوند شما را توفیق دهد- فقط محمد و آل محمد (ع) نیستند - قبل و بعد از آمدن آنها (ع) - درب برایهر انسانی باز است تا وجه الله شود، پس کوتاهی نکنید و بهره (نصيب) خود را ضایع مگردانيد،

و درب باز است و فرصت خوبی است، و زیان‌دیده فردی است که بهره‌اش را از این فضل بزرگ از دست بدهد،

خوشا به حال افرادی که خداوند سبحان را بر خودشان اختیار و برتری دادند،

آنان پرهیزگاران حقیقی هستند.


 


أسأل الله أن يوفقني لخدمتكم جميعاً،

وأن يجعلكم من المتقين الذين لا يهلكون ولا يموتون،

بل يبقون ببقاء من اختاروه سبحانه وتعالى علواً كبيراً.


 

از خداوند می خواهم که مرا برای خدمت همه شما موفق نماید،

و شما را جزو پرهیزگارانی قرار دهد که هلاک نمی‌شوند و نمی‌میرند،

بلکه آنان با باقی ماندن افرادی که خداوند سبحان و متعال و بزرگ را انتخاب کردند باقی می‌مانند.


 


﴿إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ @ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ @ يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ @ كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍعِينٍ @ يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ @ لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ @ فَضْلاً مِّنرَّبِّكَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ @ فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ @ فَارْتَقِبْ إِنَّهُم مُّرْتَقِبُونَ﴾([الدخان: ٥١-٥٩.]).
 

﴿ همانا پرهیزکارانند در جایگهی آرام‌@ در باغ‌ها و چشمه‌سارهائی‌@ پوشند از سُندس و اِستَبرق روی بهروی‌@ بدینگونه و همسر آوردیم‌شان به حور عین‌@ خوانند در آن به هر میوه‌ای ایمن‌شدگان‌@ نچشند در آنمرگ را جز مرگ نخستین و نگهداشت ایشان را از عذاب دوزخ‌@ فضلی از پروردگار تو این است آن (کامیابی) رستگاری بزرگ‌@ جز این نیست که روانش ساختیم بر زبانت شاید یادآور شوند@ پس (مراقب) منتظر باش کهایشانند هر آینه (مراقبند)منتظران‌@﴾([الدخان: ٥١-٥٩.]).


 


 

أحمد الحسن
ربيع الأول/ ١٤٣١ هـ
* * *

أحمد الحسن